۱۳۹۲/۱۰/۰۷

تداوم آلودگی هوای شهر اورمیه برای چندمین روز متوالی

اومود اورمولو
بر اساس گزارشات رسمی منتشر شده از سوی مدیر کل محیط زیست آزربایجان غربی آلودگی هوای شهر اورمیه برای چندمین روز متوالی امروز شنبه نیز تداوم داشته و گزارشات کارشناسان سازمان محیط زیست ناسالم بودن هوای شهر اورمیه را با توجه به اینکه آلودگی هوای اورمیه 3 برابر بیش از حد طبیعی گزارش گردیده تائید نموده‌اند.
بر اساس گفته‌های حسن عباس نژاد میزان ذرات 2 و 5 میکرون در هوای اورمیه را در حدود 110 پی پی ام بوده و حد مجاز این ذرات در هوا 35 پی پی ام می باشد، وی در عین حال تداوم آلودگی هوای شهر اورمیه را بدین صورت بسیار خطرناک ارزیابی نموده است.
علت آلودگی هوای شهر اورمیه از سوی عباس نژاد وجود ریزگردها معرفی شده است. وی در بخش دیگری از مصاحبه‌اش که روز سه‌شنبه‌ با خبرگزاری دولتی ایرنا داشته از افزایش آلودگی هوای شهر اورمیه طی چند سال گذشته خبر داده بود. کارشناسان بی طرف یکی از مهمترین علل افزایش آلودگی هوای شهر اورمیه را خشکاندن دریاچه اورمیه و استفاده از بنزین غیراستاندارد معرفی می نمایند. اکنون بنا به آمار غیرموثق دولتی بیش از 80% از دریاچه اورمیه به سبب سدسازی در آزربایجان جنوبی خشک گردیده است.  
بر اساس توصیه‌های سازمان محیط زیست بیماران رویوی و قلبی می باید به جزء موارد ضروری در بیرون تردد غیرضروری نداشته باشند. آلودگی هوای شهر اورمیه چند روز پیش نیز به حدی بود که مدارس اورمیه را تعطیل نمودند. 
شهر اورمیه حدود 4 ماه از سال با پدیده وارونگی هوا مواجه می باشد که این امر نیز پدیده‌ای خطرناک محسوب می شود. 

۱۳۹۲/۱۰/۰۵

کاهش 28 سانتی‌متری و 600 میلیون مترمکعبی سطح آب دریاچه اورمیه

اومود اورمولو
طی هفته‌های گذشته بارشهائی در حوضه آبی دریاچه اورمیه به صورت بارش برف اتفاق افتاده بود و مدیای فارس زبان مرکزگرا و دولتی که نسبت به محیط زیست مناطق ترک نشین دید خصمانه‌ای را به یدک می کشد طی این مدت اخبار و مقالاتی در مورد افزایش آب دریاچه اورمیه و حتی رب مسئله را به جائی رسانده بود که سخن از احیاء دریاچه اورمیه طی بارش چند روزه در آزربایجان جنوبی را مخابره نمود. امروز پنجشنبه آقای حسن عباس‌نژاد طی گفتگوئی که با خبرگزاری دولتی مهر داشت سخن از کاهش 28 سانتی متری سطح آب دریاچه اورمیه نسبت به سال گذشته در همین موقع خبر داد و به مانند گذشته دروغ این مدهایا را هویدا ساخت.
بنا به گفته‌های وی سطح تراز آب دریاچه اورمیه 1270.54 متر از سطح آبهای آزاد که نسبت به حداکثر 7.5 متر و مصوب 6.5 متر است،‌‌ این میزان نسبت به حداقل تراز اکولوژیک 5.3 متر و نسبت به سال گذشته 28 سانتیمتر کاهش داشته است. در عین حال متاسفانه 85% دریاچه اورمیه تبدیل به شوره زاد شده است. تنها 6% از آب دریاچه اورمیه یعنی حدود 2 میلیارد مترمکعب آب در دریاچه باقی مانده است.
بر اساس گفته‌های مدیر کل حفاظت محیط زیست آزربایجان غربی در سال آبی 92-91 میزان آب ورودی به دریاچه اورمیه از طریق رودخانه‌های حوزه آبخیز 2.1 میلیارد مترمکعب بوده که نسبت به سال آبی گذشته کاهش 600 میلیون مترمکعبی را شاهدیم.
آقای عباس نژاد آثار بارشهای اخیر را چند سانتی متر اعلام نموده و با بحرانی خواندن وضعیت دریاچه اورمیه خبر از باقیماندن تنها 15% مساحت دریاچه اورمیه خبر داده است. عباس نژاد تبعات خشک شدن دریاچه اورمیه را افزایش سرطان ها و بیمارهای تنفسی، بیمارهای پوستی، افزایش دمای منطقه، تسریع تغییرات اقلیمی، افزایش آلودگی هوا و ... معرفی نموده است.
دولت حسن روحانی که در زمان انتخابات و در شهرهای ترک نشین وعده احیاء دریاچه اورمیه را داده بود اکنون با گذشت 200 روز از شروع دولت به جز تبلیغات و پروپاگاندای دولتی شاهد هیچ عملیات اجرائی نبوده‌ایم. حنی نادر قاضی پور به عنوان یکی از نماینده‌گان اورمیه طی گفتگوئی که با خبرگزاری دولتی تبریز بیدار داشت سخن از عدم رسیدگی به مسئله دریاچه اورمیه در کارگرهی که از سوی دولت روحانی تشکیل شده را مطرح نموده و بنا به گفته ایشان گویا کارگره دریاچه اورمیه سعی در نابودی کامل دریاچه اورمیه را در نظر دارد.    
بنا به نظر کارشناسان بی طرف منطقه‌ای و جهانی مهمترین عامل خشکاندن دریاچه اورمیه سدسازی های دولت ایران در حوضه آبخیز دریاچه اورمیه که بالغ بر 73 سد می باشد معرفی می گردد.

۱۳۹۲/۱۰/۰۴

آلودگی هوای اورمیه ناسالم اعلام شد/ مدارس اورمیه تعطیل گشت

اومود اورمولو
حسن عباس نژاد عصر دیروز سه‌شنبه هوای شهر اورمیه را ناسالم اعلام نموده بود و امروز مسئول روابط عمومی آموزش و پرورش آزربایجان غربی نیز امروز چهارشنبه خبر از تعطیلی کلیه مدارس ابتدائی و پیش دبستانی شهر اورمیه داد.
بر اساس گزارش حسن عباس نژاد و بررسی های کارشناسان محیط زیست آزربایجان غربی میزان آلاینده ها در شهر اورمیه دیروز 2 برابر حد مجاز گزارش شده است. عباس نژاد گاز منواکسید کربن(CO) و وارونگی هوا را مهمترین آلودگی هوای شهر اورمیه معرفی نموده ولی بسیاری از کارشناسان غیردولتی یکی از مهمترین علل آلودگی هوای شهر اورمیه را خشکاندن دریاچه اورمیه و وجود ریزگردهای نمکی که به صورت طوفانهای نمکی طی ماههای گذشته ظاهر گردیده عنوان می کنند. طوفان های نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه اورمیه بارها شهرهای آزربایجان را درنوردیده ولی متاسفانه تاکنون وجود طوفان های نمکی کتمان گردیده است. 
پس از اعلام آلودگی هوای شهر اورمیه نیز آموزش و پرورش آزربایجان غربی اقدام به تعطیلی مدارس ابتدائی و پیش دبستانی شهر اورمیه در نوبت صبح و عصر امروز چهارشنبه نمود.   
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که اکنون بیش از 80% دریاچه اورمیه به سبب سدسازی های دولت ایران در آزربایجان جنوبی خشک گردیده است. 

۱۳۹۲/۱۰/۰۲

سدسازی و مدیریت آب مغایر با قوانین ملی و تعهدات بین المللی

نویسنده: فاطمه ظفرنژاد
با توجه به پرونده 1271 سد (با 588 سد ساخته شده، 137 سد دردست ساخت، و 546 سد دردست مطالعه بنا بر آمار تارنماى شركت مدیریت منابع آب در مهرماه 1389) كه به خاموشى همه رودهاى كشور حتى پرآب ترین آنها یعنى رود قابل كشتیرانى كارون انجامیده است، و نیز با توجه به پیامدهاى بسیار ناسازگار این رویداد تلخ نه تنها بر كالبد و جغرافیاى سرزمین كه بر میلیونها خانوار مولد پرارزش تامین كننده خودكفایى و امنیت غذایى و بگواهى تاریخ تامین كننده امنیت ملى در برابر بیگانگان!، بررسى و ژرف اندیشى درباره پرهزینه ترین ردیف مالى كشور یعنى سدسازى بیش از یك دهه است كه در دستور كار پژوهشگران و هواداران تمدن و طبیعت ایران قرار گرفته است. سدسازى و مدیریت سازه ای آب كشور با قانون اساسى مغایرت های بنیادین دارد و ناقض سه اصل مهم 44، 48 و 50 قانون اساسى كشور است. سدسازى با فصل هاى 8، 11، 12، 13، 14، 15، 17 و 18 همایش ریو كه ایران نیز یكی از امضا كننده آن در 1992 بوده متناقض است.
مدیریت سازه ای در بخش آب همچنین ناقض بندهاى 3، 5، 10، 17 و 19 پیمان  مقابله با بیابانزایى است كه ایران در 1994 آن را امضا كرده است. در این مقاله به بررسى این مغایرت ها می پردازیم.
1- مغایرت با قانون اساسى
1- اصل 44
اصل 44 قانون اساسى مشاركت بخش های خصوصى و تعاونى را در همه فعالیت های كشور الزامى می شمرد. مشاركت بخش خصوصى مى تواند جلوى برخى از اتلاف ها در بخش عمومى را بگیرد. سالهاست بخش آب كشور بدنبال كسى یا شركتى است تا بهره دهى حتى یك طرح سدسازى را تائید و بخواهد در آن سرمایه گذارى كند. اما بنظر نمی رسد كه بخش خصوصى اصلا بخواهد در این زمینه وارد شود. روشن است كه بخش خصوصى هرگز نمی تواند پاسخگوى حقابه ضایع شده دهها و شاید صدها هزار كشاورز پائین دست یك سد باشد. این تضییع حقوق محصول ناپاسخگویى دستگاه هاى سدساز با تامین مالى دولتى و كارگزاران بخش عمومى تائیدكننده و تصویب كننده آنهاست. در حقیقت 50 سال است كه به هیچ یك از شكایاتی كه از بخش آب كشور شده است پاسخى داده نمى شود. از حقابه بران پائین دست كرج و دز، تا كشاورزان و دامداران دهستان لفور كه خانه و زمین شان در جریان آبگیرى مخزن سد البرز از میان رفته است همه و همه تا زمانى كه دستگاه اجرایى عمومى حقشان را زیر پا گذاشته و نمایندگان شان در دستگاه قانونگذارى و تصمیم گیران دستگاه قضایى نیز از توهم توسعه با سدسازى متاثرند، دست شان به هیچ جا بند نیست. اگر متولى سدسازى بخش خصوصى بود شاید داستان رنگ متفاوتى به خود مى گرفت. دست كم جوامع بومى آبخیزها مى توانستند شكایات خود را مطرح و پیگیرى كنند. انحراف آب از یك حوضه آبخیز به حوضه دیگر كه به خالى شدن چشمگیر روستاهاى حوضه نخستین می انجامد تنها از مدیریت سازه ای- دولتى و تصمیم گیرى شركت های سدسازى بخش آبِ تغذیه شده با بودجه عمومى برمى آید. سدها بدون مطالعات نیازسنجى، تخصیص موثر، هزینه موثر، تحلیل فایده - هزینه اجتماعى زیست محیطى به اجرا مى رسند. سدها در روندى بسیار ناشفاف و بدون پاسخگویى ساخته مى شوند كه از دولتى (1) بودن همه تصمیم گیرى ها سرچشمه مى گیرد.
1 – 2 – اصل 48
اصل 48 قانون اساسى رعایت عدالت در زمینه بهره بردارى از منابع طبیعى را در جریان همه فعالیت ها الزامى می سازد. مدیریت پراكنده آب با رویكرد سدسازى در دو وزارتخانه نیرو و كشاورزى بطور كامل این قانون را نقض كرده است. حقابه دیرینه و موروثى كشاورزان یك دشت یا یك سیلاب دشت با سدسازى و انحراف آب به شهرى بسیار دوردست فرستاده می شود تا اهالى آن با مصرفى بیش از 7 برابر ضابطه هاى دنیا (سرانه 390 مترمكعب در سال در تهران) (2) و با پر و خالى كردن استخرها و... به زیستن در خوشى به جیب دیگران و به بهاى به خاك سیاه نشستن كشاورزان، باغداران، عشایر و ماهیگیران عادت كنند. آنهم بدون آنكه حتى هزینه های نگهدارى و بهره بردارى شبكه ها را بپردازند یا هزینه های سنگین تصفیه پساب سمى و خطرناك تولید شده را. یارانه های آب شهرها جز به زیان مولدترین و زحمتكش ترین اقشار كشور نیست كه همانا كشاورزان و عشایر تولیدكننده خوراك و برقرار كننده امنیت غذایى كشورند. بخش آب با رویكرد سازه اى در حل مساله اصلاح الگوى مصرف و افزایش كارایى مصرف آب از 0,3 كنونى ناتوان است. تغییر كارایى تا 0,8 یا 1 به معنى دستیابى سالانه به حجم آبى معادل حجم همه سدهاى مطرح شده كشور است. عملكردهاى 50 سال گذشته مدیریت آب كشور همواره با تضییع حق كشاورزان حقابه بر دشتها و سیلابدشتها، عشایر و مرتع داران، جنگل نشینان، ماهیگیران، جوامع بومى وابسته به تالابها، دریاچه ها و صاحبان صنایع دستى بومى حوضه هاى آبخیز همراه بوده است.
1 – 3 – اصل 50
اصل 50 قانون اساسى بگونه ای شفاف و روشن هرگونه فعالیتى را كه ممكن است پیامدهاى نامطلوب بر محیط زیست داشته باشد ممنوع اعلام كرده است. پیامدهاى بسیار نامطلوب سدسازى بر آبخیزها، جنگل ها، رودها، دهانه ها، تالاب ها، دریاچه ها، دشت ها و بر سیلاب دشتهاى كشور، بازبینى در روند مدیریت آب را الزامى و ضرورى ساخته است. به نظر می رسد كه پیكره دولتى بخش آب و حضور بسیار مقتدرانه شركت های سدساز دولتى منتفع در تصمیم گیرى ها، با ناشفاف گذاشتن عملیات خود در فضایى بسته، جلوى هرگونه اعتراض به نقض اصول قانون اساسى را نیز سدبندى كرده اند.
مهم ترین پیامدهاى زیست محیطى سدسازی عبارتند از:
1) تبخیر سالانه میلیاردها مترمكعب از آب محدود كشور در پشت مخزن سدها. سالانه بیش از 300 میلیون مترمكعب آب شیرین تنها از پشت سد كرخه تبخیر مى شود. مجموع تبخیر از پشت 588 سد ساخته شده كشور دریك برآورد كلى بیش از 5 میلیارد مترمكعب تخمین زده مى شود؛
2) جنگل زدایى و از میان بردن میلیون ها هكتار جنگل و مرتع در مخزن سدها و در پائین دست در حاشیه رود یا در چاهه آن یعنى در تالابها؛
3) خشكاندن رودهاى كشور با همه زیستگاه هاى رودخانه اى، كناررودخانه اى، دهانه اى، و در نتیجه از میان بردن گونه هاى گیاهى و جانورى وابسته به رودها و بوم سامانه هاى رودخانه اى؛
4) خشكاندن تالاب ها و دریاچه هاى كشور از گاوخونى و بختگان تا اورمیه و شادگان؛
5) آلودگى هوا با انتشار گازهاى گلخانه اى از مخزن خوراك ور شده(eutroph) سدها مانند نمونه میناب كه در اقلیم گرمسیرى ایران پدیده اى بسیار محتمل است؛
6) ایجاد پدیده غبار و ریزگردها در بسیار نقاط كشور و آلودگى هوا بدین شیوه تا مرز روزها تعطیلى مراكز اقتصادى و صنعتى و آموزشى بویژه در غرب و جنوب كشور در سایه خشكاندن رودها و تالاب ها و دریاچه ها؛
2 - مغایرت با معاهدات بین المللى
عملكرد بخش آب و مدیریت عرضه آب با رویكرد سازه اى، با مفاد دستوركار 21 همایش ریو كه ایران نیز از امضا كنندگان آن بوده است ( 1992 )، مغایرت های اساسى دارد و بندهاى 8، 11، 12، 13، 14، 15، 17، 18  دستور 21 را آشكارا نقض می كند. از میان 40 فصل جداگانه دستور 21 ، فصل بیابانزایى از بابت اهمیت بسیار زیاد آن براى ادامه حیات انسان بر روى كره زمین به صورت جداگانه و درچارچوب پیمان جداگانه به امضاى اعضاى سازمان ملل متحد رسید، كه ایران نیز از امضاكنندگان این بیانیه بود ( 1994 ). لازم الاجرا بودن پیمان مبارزه با بیابانزایى در همان سال به تصویب مجلس شوراى اسلامى نیز رسید. اما با اینهمه مدیریت بخش آب و سدسازى با بندهاى 3، 5، 10، 17 و 19 پیمان مبارزه با بیابانزایى متناقض است(3).
2 – 1 - تلفیق محیط زیست و توسعه در تصمیم گیرى
در فصل هشتم دستوركار 21 به مساله تلفیق محیط زیست و توسعه در تصمیم گیرى پرداخته شده است 4 . دراین بخش، پرهیز از تصدى گرى دولتى، و لزوم شركت انجمن های بومى و انجمن هاى غیردولتى درتصمیم گیرى ها گوشزد شده است:
- پایش و ارزیابى سامانمند فرایند توسعه و بازبینى دائمى شرایط محیط و منابع طبیعى.
با وجود بیش از 1270 سد در دست بهره بردارى، ساخت و مطالعه، تاكنون ارزیابى رسمى اثرات و فایده های منسوب به سدها انجام نشده است. ارزیابى اولیه مستقل دو سد تجن و البرز نشان داده است كه فایده ادعا شده این دو سد درآبیارى صدها هزار هكتار زمین پائین دست نادرست بوده است و اراضى پائین دست این دو سد به كمك آب بندان هاى بومى و كارآمد منطقه به موثرترین شكل، كاربرى آبى و شالیكارى داشتند.
- شفافیت و پاسخگویى در برابر پیامدهاى اقتصادى- اجتماعى
مقایسه منابع تخصیص یافته به سدسازى، با فایده آن براى جامعه، حاكى از تخصیص ناموثراست. موازین هزینه موثر را در نظر نمى گیریم و پرهزینه ترین گزینه را برمى گزینیم. سدهاى پرهزینه و ناپایدار را می سازیم تا همان اراضى را آبیارى كنند كه قنات هاى پایدار می كردند (سدهاى نهرین طبس، بارنیشابور، ماشكید، سورك...). در كشورى با آفتابى چنین پرسخاوت، گزینه خورشیدى گزینه موثر در تامین برق است نه سد برقابى. حقوق فردى و اجتماعى جوامع بومى آبخیزها و سیلابدشت ها، با سدسازى و انتقال حوضه به حوضه نقض می شود. ساكنان مخزن سدها ناخواسته از روستاهاى خود رانده می شوند. مبالغ پرداختى حتى براى خرید زمین كشاورزى و خانه مسكونى جایگزین، پاسخگو نیست. نارضایتى آنان اثرى درتصمیم گیرى براى ساخت سد و زیرآب رفتن زمین و خانه هایشان ندارد. حقوق اجتماعى كشاورزان حوضه آبخیزى كه بدون بررسى، حقابه شان به حوضه دیگرى منتقل مى شود را نادیده مى گیریم كه به خالى شدن چشمگیر روستاهاى حوضه می انجامد. حقوق اجتماعى كشاورزان سیلابدشت هایى كه با انحراف آب و سدسازى در بالادست، آبخوان و سفره زیرزمینى شان تهى شده است نادیده می ماند. متاسفانه به سبب فراگیر بودن توهم توسعه با ساخت و ساز، شكایت این اقشار مولد و ارزشمند راه به جایى نمی برد.
- تضمین دسترسى عموم به داده ها، تسهیل آن و مشاركت موثر مردم
دسترسى به داده های اقتصادى- اجتماعى- فنى- زیست محیطى سدهاى كشور براى عموم و حتى خواص ناممكن است. براى مشاركت انجمن هاى بومى- محلى و سهیم شدن مردم در تصمیم گیرى ها هیچ تدبیرى اندیشیده نشده است.
- كاربست تحلیل جامع پیامدهاى ناشى از تصمیم گیرى
براى طرح های سد یا سامانه های انتقال، بررسى جامع منابع و مصارف حوضه آبخیز ضرورى است كه جز در یك نمونه انجام نشده است. اگر مطالعات سدى نتایج ناسازگار با ساخت نشان دهد مانند نمونه البرز، بارنیشابور....، نامِ طرح، تغییر داده می شود و بنام طرحى جدید به مشاورى دیگر سپرده می شود تا سد را توجیه كند. تحلیل جامعى از پیامدها در دست نیست و مدیریت پراكنده آب در چندین و چند دستگاه متفاوت به پیامدهاى بسیار ناسازگار دامن زده است.
- كاربست سامانه مدیریت جامع منابع طبیعى، با توجه به دانش بومى
مدیریت جامع منابع طبیعى ناشناخته مانده است. دانش بومى مردم آبخیزها نادیده مى ماند و نیز كوچك و حقیر شمرده مى شود. قنات هاى پایدار تخریب می شوند تا سدى با هزینه زیاد براى همان اراضى ساخته شود. سامانه هاى گردآورى باران تخریب مى شوند. سدها بدون توجه به روش هاى بومى پایدار چندهزار ساله این تمدن كهن ساخته مى شوند. ساخت و سازهاى مقلدانه با الگوى تقلیدى نابومى، ناپایدارى در محیط را بشدت دامن زده است.
- راه اندازى روند مشاركت جوامع بومى در برنامه ریزى توسعه منطقه اى
جوامع بومى آبخیزها جز با از دست دادن زمین هاى كشاورزى، مسكونى، مراتع، حق ماهیگیرى و یا از دست دادن حقابه موروثى، مشاركت دیگرى در برنامه هاى توسعه منابع آب نداشته اند. دانش بومى درخشان این سرزمین را در طرح های سد و مدیریت سازه ای نه تنها نادیده گرفته ایم كه كوچك شمرده ایم. نخوت فارغ التحصیلان دانشگاه ها بویژه در رشته هاى فنى مهندسى چشمگیر است.
- هماهنگى با پژوهشهاى علمى و همكارى با سازمان هاى غیردولتى
بخش آب متاسفانه دربرابر یافته های دانش ژرف اندیش نیز روش سدبندى را بكارگرفته است. 5 دهه است كه بى هیچ تغییر معنى دار در راهبردها و رویكردها همان راه و روش تقلیدى را ادامه می دهد که به سبب ناسازگارى با محیط زیست، با جوامع بومى، و نیز ناسازگارى با یافته هاى دانشى روزِ جهان، نزدیك به چند دهه است از كشورهاى اسكاندیناوى، ژاپن، اروپا، امریكا و حتى بسیارى كشورهاى آسیایى و آفریقایى... رخت بربسته است. تلفیق محیط زیست و توسعه در تصمیم گیرى ها در ماده 3 برنامه اقدام ملی برای مقابله با بیابانزایى 5 و در بندهاى زیر تاكید شده است.
- تصمیم به طراحی و اجرای برنامه های توسعه با مشاركت مردم و جوامع محلی
همانگونه كه اشاره شد مشاركت جوامع بومى و دانش پایدار آنان در برنامه ریزى های آب ضرورى است.
- همكارى دولت باجوامع محلی و سازمان های غیردولتی در بكارگیرى پایدار زمین، آب و منابع طبیعى
فرایند تصمیم گیرى در مدیریت آب كشور روشن و شفاف نیست و گزینه های پایدار جانشین سدها هرگز بررسى و معرفى نمی شوند. بكارگیرى پایدار منابع طبیعى و آب و زمین در رویكرد مدیریت سازه ای آب، طبیعتا نمی تواند دغدغه شركت هاى سدساز تصمیم گیر، و مشاوران و پیمانكارانش باشد.
2 – 2 - مبارزه با جنگل زدایى
موضوع فصل یازدهم دستور كار 21 مبارزه با جنگل زدایى است كه در این زمینه تقویت نهادهاى ملى حفاظت و ترمیم جنگل ها توصیه شده است. حفاظت و مدیریت پایدار جنگل ها از خطوط اصلى سیماى توسعه پایدار است. مبارزه با جنگل زدایى با راهكارهاى زیر تحقق می یابد.
- حفظ كاربرى و الگوى مالكیت در اراضى جنگلى
مدیریت سازه ای بخش آب بسادگى الگوى كاربرى جنگل ها را تغییر می دهد.  جنگل های هیركان شمال ایران از رویكرد ساخت و ساز سد و انتقال در خراسان و گلستان تا آزربایجان، آسیب جبران ناپذیرى دیده است. هر سد دست كم ده هزار هكتار جنگل در مخزن و اطراف تا پائین دست و كناره های رودخانه را تخریب و تهدید می كند. این رقم در طرح كانال سراسرى چالوس سردابرود كه منطقه ای وسیع در جنگلها حتى مناطق حفاظت شده (سیسنگان) را می پیماید، چندین برابر می شود. جنگلهاى غرب كشور در حوضه هاى كرخه و كارون بزرگ و مرزى غرب در كردستان نیز از پیامدهاى سدسازى آسیب زیادى دیده اند.
- تضمین مدیریت پایدار و حفاظت از جنگلهاى موجود
با ساخت جاده و راه دسترس براى مطالعات ژئوتكنیك و بررسى هاى پیش از اجرا و نیز ساخت و بهره بردارى، تخریب اراضى آبخیز كه عموماٌ كاربرى جنگل دارد آغاز می شود. به غیر از جنگلهایى كه در مخزن سد از میان می روند، اراضى بالادست، پیرامون سد و پائین دست نیز دستخوش آسیب و تغییر كاربرى می شود. چوب برى و جنگل تراشى بالادست و قاچاق الوار آسانتر می شود. مدیریت سازه ای آب در نابودى جنگلهاى گلستان، مازندران، گیلان، آزربایجان، كردستان، كرمانشاه، خوزستان، خراسان، اصفهان، تهران و مركزى، هرمزگان، و سیستان بلوچستان... نقش بسزایى داشته است.
- بازسازى و ترمیم جنگلهاى تخریب شده
بازسازى و ترمیم جنگل هاى تخریب یافته پس از ساخت سدها و تونل های انتقال و... تقریباٌ ناممكن می شود. بخشى از جنگلهاى لفور براى برداشت منابع قرضه درشت دانه در سد خاكى البرز چنان تخریب شده كه دیگر نمی توانیم حتى آنرا بازسازى كنیم. خشك شدن رودخانه و سفره های زیرزمینى وابسته به آن امكان ترمیم اراضى جنگلى در پائین دست را نیز ناممكن می سازد. مگر آنكه سد برچیده شود و رودخانه به ریخت طبیعى خود بازگردد تا ترمیم جنگلهاى مخزن و پائین دست سد میسر شود.
- بهبود شرایط بوم شناختى، زیست شناختى، اقلیمى، اقتصادى اجتماعى منابع جنگلى
این بند از فصل 11 دستور 21 بر لزوم بهبود شرایط جنگل ها تاكید دارد. آبخیزها از مهم ترین پیكره های طبیعى به شمار می روند كه آمیزه ای از بوم سامانه های جنگل و رودخانه تا دهانه و تالاب را در برمى گیرد. بهبود شرایط بوم شناختى زیست شناختى جنگل ها موكول به جلوگیرى از تخریب آنها بوسیله ساخت و سازهاى نسنجیده است.
حفاظت از جنگل ها طبعا در پیمان مقابله با بیابانزایى نیز جایگاه بسیار مهمى دارد. ساخت سد غالبا در نقاط جنگلى مهم با تراكم بالا انجام می شود. هر سد دست كم 10 هزار هكتار جنگل را تخریب یا تهدید می كند. مخزن سد اراضى جنگلى را زیر آب می برد و بیابانزا به شمار مى رود. مخزن كرخه گذشته از تبخیر سالانه بیش از 300 میلیون مترمكعب آب تجدیدپذیر، 160 كیلومتر مربع تغییر كاربرى ایجاد كرده است. میزان تبخیر از پشت سدهاى كشور 5 میلیارد مترمكعب درسال تخمین زده می شود كه اثر ناسازگارى بر شرایط بوم شناختى سرزمین دارد. مدیریت سازه ای آب با ساخت و ساز در آبخیزها، تخریب اراضى ترازهاى بالاتر آبخیز را تسهیل می كند. بازسازى و بهبود شرایط بوم شناختى، زیست شناختى در پى تخریب زیستگاه ها و كاهش گونه های گیاهى و جانورى بسیار دشوار خواهد بود.
2 – 3 - مدیریت بوم سامانه های شكننده، و مبارزه با بیابانزایى
در فصل دوازدهم دستوركار 21 مدیریت بوم سامانه های شكننده و مقابله با بیابانزایى بررسى شده است. بوم سامانه هاى شكننده با سیما و منابع كمیاب، دربرگیرنده صحرا، كوهستان و آبخیز، تالاب و برخى مناطق ساحلى است. رهنمودهاى این فصل عبارتنداز:
- مبارزه با تخریب زمین و تغییر كاربرى آن
 سدسازى، كاربرى اراضى را بسیار تغییر مى دهد و در تخریب سرزمین موثر است. رودها خاموش می شوند و بستر آنها به بیابان یا گنداب رویى باریك تبدیل می شود. رودخانه تجن پس از سد تجن به بسترى خشك و آلوده تبدیل شد كه نه تنها در تخریب سرزمین و اقلیم و شرایط بوم شناختى منطقه موثر افتاد كه مهم ترین عامل زیبایى طبیعى شهر را از میان برد. بستر عریض رودخانه به مخزن زباله و فاضلاب با چشم اندازى ناخوشایند تبدیل شده است. با پرشدن سد البرز همین سرنوشت براى بابلسر رقم زده شد. گردشگرى محور اقتصادى این شهر است و خشكیدن بابلرود پیامدهاى اجتماعى اقتصادى مهمى به همراه دارد.
- گسترش برنامه های جامع توسعه و گسترش برنامه های جامع مقابله با بیابانزایى
ما با مدیریت سازه ای آب، بدون برنامه راهبردى سنجیده و جامع مبتنى بر توسعه پایدار، تنها به ساخت و ساز بى رویه درحوضه های آبریز و آبخیز، پرداخته ایم.
تخریب دریاچه اورمیه به عنوان یك حوضه آبریز مهم كشور، یكى از نمودهاى اینگونه مدیریت است. تنها سه سد زرینه رود، سیمینه رود و باراندوز نزدیك به 1,1 میلیارد مترمكعب از آب ورودى به این دریاچه را كاهش داده اند. در ساخت این سدها نیز غلوآمیز بودن فایده ها بسیار محتمل است. زهدار شدن اراضى پایین دست سد زرینه رود در اثر ورود آب اضافى می تواند یكى از شواهد فایده غلوآمیز و ندیدن پیامدهاى ناسازگار باشد. سایر سدهاى این حوضه آبریز ارزشمند كه تا بیش از 40 سد تخمین زده می شود، تخریب دریاچه اورمیه را دامن زده و اینك دریاچه با خشكى و كاهش حجم روبرو شده و هكتارها از آن به بیابانى خطرناك تبدیل شده است. جاده میان گذر كه مانند زخمى عمیق بر پیكر دریاچه نشسته و در تخریب بوم سامانه دریاچه اورمیه ثر زیادى داشته و نیز نمود دیگرى از مدیریت ساخت و ساز به جاى مدیریت راهبردى پایدار است. نگاهى به تجربه تلخ تخریب دریاچه آرال ما را وا مى دارد درباره پیامدهاى تخریب دریاچه اورمیه بیشتر بیندیشیم.
- تشویق مشاركت مردم، آموزش محیط زیست، تقویت شبكه ارزیابى و پایش تخریب محیط در اثر فعالیت های انسانی
مدیریت سازه ای آب در مشاركت دادن مردم بومى و سازمان های مردم نهاد در تصمیم گیرى ها، پایش و ارزیابى سدها بسیار ناموفق عمل كرده است. بیش از 1270 سد در مراحل بهره بردارى و اجرا یا در دست مطالعه داریم اما متاسفانه هیچگونه ارزیابى انجام نداده ایم.
- تقویت ظرفیت نهادهاى ملى براى تحلیل داده های زیست محیطى و پایش تغییرات بوم شناختى به پشتوانه قانون اساسى، می توانیم در تحلیل داده ها و پایش تغییرات بوم شناختى ناشى از سدها، عملكرد موثرترى را از نهاد ملى سازمان محیط زیست كشور انتظار داشته باشیم. اما در سكوت كامل سازمان محیط زیست، سدسازى به مرگ رودها و سایر پیكره های آبى با همه زیستگاه ها و گونه هاى گیاهى و جانورى آنها، تبخیر میلیاردها مترمكعب آب شیرین، آلودگى هوا و پدیده ریزگردها، و نیز تخریب جنگل های كشور انجامیده است. در نهاد مدیریت و برنامه ریزى نیز سامانه ارزیابى تخصیص موثر، هزینه موثر، تحلیل فایده-هزینه اجتماعى زیست محیطى راه اندازى نشده است از این رو سدسازى با بودجه سنگینى كه به خود اختصاص داده تقریبا ارزش افزوده درخورى براى مردم بویژه گروه هاى مولدى چون كشاورزان و باغداران و عشایر .... در برنداشته است. بند 5 پیمان مقابله با بیابانزایى نیز در این زمینه چنین توصیه می كند:
- اولویت دهى به مقابله با بیابانزایی و تخصیص منابع كافی به آن؛
- شناسایى عوامل اصلی بیابان زایی و توجه به عوامل اجتماعی  اقتصادی مؤثر و تعیین راهبردها و اولویت هاى مقابله با بیابانزایى درسیاست گذارى توسعه پایدار؛
توسعه پایدار و تعیین راهبردهاى حفاظت از سرزمین نیازمند برخى سیاستگذارى هاست:
1) پر رنگ كردن نقش جوامع بومى و تشكل هاى خبرگان آنها در تصمیم گیرى
2) پررنگ كردن نقش سازمان های مردم نهاد فعال در حفاظت از سرزمین
3) پررنگ كردن الگوى توسعه بومى و نقش پژوهش مستقل
2 – 4 توسعه پایدار كوهستان و  آبخیز
فصل 13 دستوركار 21 به توسعه پایدار كوهستان و آبخیز می پردازد. كوهستان ها منابع غنى آب، تنوع زیستى، منابع معدنى، جنگلى، كشاورزى و یادگارهاى طبیعى را درخود دارند. از ویژگى هاى این بوم سامانه ها، تغییرپذیرى پرشتاب است. این بوم سامانه ها به فرسایش خاك، زمین لغزه، كاهش زیستگاه و تنوع گونه ای حساس هستند. كوهستان در برابر دخالت انسان و تغییر توازن بومى شناختى طبیعى خود آسیب پذیراست. دستوركار 21 «توسعه تلفیقى آبخیزها» به كمك راهكارهاى زیر را توصیه می كند.
- انجام بررسى میدانى گسترده و تهیه سامانه داده ها براى مدیریت تلفیقى بوم سامانه هاى كوهستان و آبخیز
این مدیریت تلفیقى نیازمند مطالعات جامع حوضه های آبخیز و حوضه های آبریز است. اما به جاى مدیریت تلفیقى، پیش نویس های قانون جامع آب همواره بر رویكرد ساخت بیشتر سدها تاكید كرده است.
- بهبود دانش موجود با توجه به موازین حفاظتى در مناطق كوهستانى با مشاركت جوامع بومى و تقویت شبكه ارتباطى و پایگاه اطلاعاتى براى سازمان هاى مرتبط با آبخیزها
ازآنجا كه در مدیریت سازه اى، لزوم حفاظت بوم سامانه هاى متفاوت كوهستان و آبخیز تا پیكره های آبى و نیز نظرپرسى از جوامع بومى از اهمیت برخوردارنیست، دهه هاست كه شاهد خاموش ساخت و ساز در كوهستان ها، آبخیزها، جنگل ها، تالاب ها، و دریاچه ها با نام توسعه هستیم.
- راه اندازى نهادهاى محلى، ملى براى گسترش دانش بوم شناختى آبخیزها و كوهستان ها وسیاست گذارى براى ایجاد انگیزه در كاربرد فن آورى دوست با محیط زیست
بند 10 پیمان مقابله با بیابان زایى نیز تدوین برنامه های هماهنگ با شرایط زمین كالبد (ژئو فیزیكی)، اجتماعی- اقتصادی، زیست شناختى و همكارى با جوامع بومى، تسهیل مشاركت مؤثر سازمان های غیردولتی و جوامع بومى كشاورزان و باغداران، دامداران، ماهیگیران و نیز بازنگری منظم و ارائه گزار ش هاى ارزیابى را توصیه می كند.
آبخیزهاى كشور بدون بررسى هاى میدانى كامل و مطالعات جامع سدبندى شده است. سامانه داده هاى مدیریت تلفیقى و ارزیابى زیست محیطى آبخیزها راه اندازى نشده است، اگر این كار انجام شده بود بخش بزرگى از سدهاى كشور اصلاٌ ساخته و حتى مطالعه و پیشنهاد نمی شدند. شناخت بوم سامانه شكننده آبخیز و عملیات حفاظتى لازم براى تقویت آن نیازمند مشاركت جوامع بومى و بكارگیرى دانش بومى پیش از هر ساخت وسازی است.
2 – 5 - كشاورزى پایدار و توسعه روستایى
بند چهاردهم دستوركار 21 به كشاورزى پایدار و توسعه روستایى اختصاص یافته است كه هماهنگى سیاست گذارى كشاورزى، زیست محیطى و اقتصاد كلان را می طلبد. درحقیقت حتى سیاست گذارى كلان توسعه كشاورزى و تامین امنیت غذایى نیز، باید با موازین حفاظت از محیط زیست هماهنگ باشد. این موازین عبارتند از:
- بازبینى سیاست گذارى كشاورزى و برنامه ریزى تلفیقى آن؛
- تضمین مشاركت مردم و توسعه انسانى؛
- حفاظت و نوسازى منابع خاك.
همچنین بند 17 پیمان مقابله با بیابان زایى بر حفاظت منابع خاك و كشاورزى پایدار و بر همكاری های فنی- علمی در مقابله با بیابانزایی، و ارزش گذارى به دانش فنی و سنتی كشاورزان و توسعه و تقویت توان پژوهشی تاكید می كند.
اگر طرح های سدسازى راستى آزمایى شوند، مشخص می شود كه بخش كشاورزى كشور در موارد بسیار از مدیریت سازه ای آب دچار آسیب شده است بى آنكه سدهایى كه به نام او ساخته شده است برایش سودمند بوده باشد. با انتقال حوضه به حوضه در نقاطى به افزایش سطح آب زیرزمینى و تخریب اراضى كشاورزى دامن زده ایم. این مساله در آزربایجان، سیستان بلوچستان، غرب و... دیده می شود و حاكى از آنست كه بخش كشاورزى از بابت حفاظت منابع خاك دچار دردسر شده است. مدیریت تلفیقى آب می تواند دانش بومى متكى به تمدن دیرینه این سرزمین را پیش از هر ساخت و سازی بررسى كند و راهكارهایى موثرتر و كم هزینه را به تصمیم گیران بشناساند.
2 – 6 - حفاظت از تنوع زیستى در بوم سامانه هاى گوناگون
فصل پانزدهم دستوركار 21 حفاظت از تنوع زیستى را گوشزد می نماید. بوم سامانه هاى طبیعى از آبخیز و جنگل، مرتع، صحرا، رودخانه، تالاب، دریاچه، تا دریا، تنوع زیستى كره خاك را درخود دارند. كاهش تنوع زیستى در بوم سامانه هاى زمین به تهدید جدى براى بشر تبدیل می شود. بخش بزرگى از كاهش تنوع زیستى كره زمین به سبب تخریب زیستگاه ها رخ داده است. توصیه اصلى عبارتست از:
- حفظ تنوع زیستى درهمكارى دولت با سازمان هاى غیردولتى، بخش خصوصى، جوامع شهری، جوامع بومى و محلی
ماده 19 پیمان مقابله با بیابان زایى نیز توصیه می كند:
- ظرفیت سازى مشاركت مردم بومی و سازمان های مردم نهاد و نیز ظرفیت سازى آموزشى- پژوهشى براى حفظ تنوع زیستى در سطح ملى و ترویج بهره بردارى پایدار منابع طبیعى
اما ساخت سد و سامانه های انتفال، زیستگاه های گیاهى و جانورى كوهستان، آبخیز، رودخانه، دهانه، دریاچه و تالاب را از میان می برد. از دست رفتن زیستگاه های بالادست، مخزن و پائین دست دربرگیرنده زیستگاه های خشكى، جنگلى، كنارآبى، آبى و دهانه ای است. خشكاندن رودخانه ها، دهانه ها و دریاچه ها به كاهش زیستگاه و تنوع زیستى شدید مى انجامد. خشكاندن پیكره های آبى طبیعى از ناسازگارترین پیامدهاى سدسازى و انتقال آب است.
2 – 7 - حفاظت از پیكره های آبى
در فصل هفدهم دستور كار 21 ، حفاظت از پیكره های آبى بسیار مهم تلقى شده است و حفاظت رودخانه تا دریاچه، تالاب، دهانه، كناره و ساحل، و نیز دریا و اقیانوس را پیشنهاد مى كند. حفاظت از پیكره های آبى از اهم وظایف دولت هاست و باید با همكارى سازمان هاى غیردولتى و مشاركت مردم به این مهم پرداخت.
تقریباٌ همه پیكره های آبى كشور از رودهاى دائمى و قابل كشتیرانى مانند كارون تا رودهاى فصلى، از دریاچه های اورمیه، پریشان، بختگان....، تالاب های جزموریان، چغاخور، انزلى....، تا دهانه هاى تجن، سفیدرود، بابلسر.... در اثر مدیریت سازه ای آب آسیب دیده است، مفاد فصل هفدهم
عبارتند از:
- سیاستگذارى فرایند تصمیم گیرى تلفیقى درباره پیكره های آبى و پاسخ گویى؛
- شناسایى طرح هاى تغییردهنده پیكره های آبى، مناطق ساحلى و دهانه ها؛
- تعیین مسائل مدیریت پیكره های آبى؛
- رویكرد حفاظت همه پیكره های آبى در برنامه ریزى و اجراى طرح ها، ارزیابى و پایش پیامدهاى طرح ها؛
- گسترش روشهاى حسابدارى حسابرسى منابع محیط زیست و تعیین خسارت آلودگى، تخریب پیكره های آبى و زیستگاه ها؛
- دسترسى به داده ها براى افراد، گروه ها و سازمان ها و مشاركت آنان در برنامه ریزى و تصمیم گیرى؛
- مدیریت تلفیقى پایدار پیكره های آبى؛
- ارزیابى پیامدهاى زیست محیطى، پایش و نظارت طرح هاى مهم و پایش اثرات هر تصمیم گیرى؛
- ارزیابى ادوارى پیامدها براى تضمین اهداف مدیریت تلفیقى و پایدارى پیكره های آبى؛
- حفاظت و نگهدارى از زیستگاه های آبى و كنار آبى بحرانى؛
- تلفیق برنامه های توسعه پایدار درفعالیت هایى كه بر پیكره های آبى و ساحلى و دهانه ای اثرگذارند؛
- حفاظت تنوع زیستى دهانه ها و نواحى ساحلى به كمك ضوابط و قوانین حفاظت زیستگاه ها.
حسابدارى ملى كشور فاقد ابزارهاى مرسوم دنیا در برآورد زیان ناشى از تخریب پیكره های آبى در حساب های ملى است.
تحلیل طرح ها اگر انجام شود، بدون هزینه گذارى بر خسارات وارد بر پیكره های آبى و محیط زیست انجام می شود. مدیریت تلفیقى پایدار و جامع منابع و پیكره های آبى ضرورتى است كه تاكنون به تعویق افتاده است.
2 – 8 - منابع آب شیرین و اهمیت آن در زندگى بشر
فصل هجدهم دستوركار 21 منابع آب شیرین و اهمیت آن را تاكید كرده است. در این بخش بار دیگر به مدیریت و برنامه ریزى تلفیقى منابع آب توصیه می شود. این تلفیق همه پیكره های آب شیرین سطحى و زیرزمینى و نیز حفظ كیفیت را دربرمى گیرد. بنابر توصیه های این فصل لازم است كه ماهیت میان بخشى توسعه منابع آب در توسعه اقتصادى و اجتماعى در نظرگرفته شود. توصیه های اصلى این فصل عبارتند از:
- مدیریت تلفیقى منابع آب و خاك در حوضه آبخیز؛
- حفاظت از منابع آب و كیفیت آب بوم سامانه های آبى؛
- مشاركت مردم و جوامع بومى در سیاست گذارى و تصمیم گیرى مدیریت آب؛
- ترویج الگوهاى مصرف پایدار و كاربرى موثر آب؛ دراین زمینه ابلاغ سیاست هاى كلان اصلاح الگوى مصرف در تیر 1389 تعیین راهبردى بسیار مهم و همسو با نگرش توسعه پایدار در همه فعالیت هاى كشور بود.
- تلفیق ضوابط حفاظت از منابع آب با برنامه ریزى حفاظت جنگل، كوهستان، رود و سایر بوم سامانه ها؛
- تخصیص موثر منابع با توجه به محدودیت فیزیكى، اقتصادى و اجتماعى؛
- تصمیم گیرى تخصیص برپایه مدیریت تقاضا، ساز وكارهاى قیمت گذارى و ضوابط قانونى؛
- مدیریت غیرسازه ای سیلاب و خشكسالى و تحلیل خطر و ارزیابى اثرات زیست محیطى و اجتماعى؛
- توسعه منابع جدید عرضه آب مانند شیرین كردن آب دریاها، بازكاربرد پساب و زهاب و بازچرخانى آب؛
- مشاركت مردم در تصمیم گیرى با بهبود نقش سازمان هاى غیردولتى در مدیریت و برنامه ریزى منابع آب؛
- كاهش تصدى گرى دولتى و بكارگیرى قانون گذارى و پایش آب؛
- تبیین آب به عنوان یك كالاى اقتصادى و كاربرد ابزارهاى مالى براى بهبود الگوى مصرف.
3-  نتیجه گیرى
احیاى روش هاى ملى پایدار مانند قنات و آب بندان، انجام پژوهش ها و تك نگارى ها و ترویج این سامانه های پایدار از مهم ترین مولفه های مدیریت پایدار آب در كشور است.
كاهش مصرف یك ضرورت مهم در مدیریت بخش آب است كه تاكنون توجهى به آن نشده است. تغییر رویكرد مدیریت آب از سدسازى و رویكرد مدیریت عرضه به رویكرد مدیریت تقاضا، كاهش مصرف را در دستور كار بخش آب قرار می دهد. مصرف چندین برابر استانداردهاى دنیا در شهرهایى كه منابع آبى محدودى دارند كارنامه خوبى از مدیریت بخش آب بدست نمی دهد. مصرف زیاد آب همچنین آلودگى آبخوان ها و چاهه ها را بسیار افزایش داده است.
افزایش راندمان كاربرد آب در كشور از 35 ٪ كنونى تا نزدیك 80 ٪ نزدیك به می تواند شاید به اندازه ظرفیت همه سدهاى كشور یعنى نزدیك به 40 میلیارد مترمكعب آب اضافه در دسترس قرار دهد. این كار از تخریب آبخیزها با سدسازى آسانتر و هزینه دستیابى به آن از هزینه بسیارى از سدهاى كشور كمتر خواهد بود. قیمت یارانه ای آب انگیزه هرگونه تلاش در این زمینه را هم از بخش خصوصى و هم از بخش عمومى سلب كرده است.
بازكاربرد، بازیافت، بازچرخانى، كاربرد پساب از شناخته شده ترین روش هایى هستند كه به مثابه منابع جدید آب می توانند به شمار روند و گویى كه بر حجم آب تجدید پذیر در دسترس كشور بسیار می افزایند. به سبب یارانه ای بودن قیمت های آب صنایع هیچ انگیزه ای براى بازچرخانى آب مصرفى خود ندارند. بازچرخانى و بازیافت آب كاهش آلودگى منابع آب را نیز دربرخواهد داشت. در اسكاندیناوى شهروندان براى آبى كه استحصال آن بسیار كم هزینه است و هیچ محدودیتى ندارد هزینه ای چند برابر ما پرداخت می كنند و8 - 10 برابر همین رقم  را نیز بازاى هر مترمكعب مصرف براى تصفیه آب پرداخت می نمایند. این مدیریت درست، میزان مصرف آب در این كشورها را بسیار كاهش داده و از میزان آلودگى پیكره های آبى كاسته است.
كاربرد ابزار مالى در اصلاح الگوى مصرف آب بسیار موثر است. قیمت گذارى مناسب آب و حذف یارانه ها به نفع اقشار كم درآمد و كم مصرف است.
تا زمانى كه سدسازى به عنوان تنها روش مدیریت آب شناخته می شود و مهندسان و فن سالاران شركت های مشاور و مجرى سدسازى بدون هیچ هم اندیشى با مردم بومى یك آبخیز و نیز بدون توجه به آموزه های گذشته چندهزار ساله مان، براى بزرگترین ردیف های بودجه اجرایى كشور در روندى ناشفاف و بسیار بسته تصمیم گیرى می كنند شرایط روز به روز بدتر می شود. ما هم اینك با دلارهاى نفتى سدهایى می سازیم كه نسل آینده ناچار است براى رفع آثار مخرب آنها بر محیط، با هزینه های گزاف و بدون دلارهاى نفتى این سدها را برچیند.
منابع و ماخذ
1 منظور از دولت در اینجا دولت حجیم به شیوه دنیاى مدرن است كه نه تنها دستگاه مجریه كه دستگاه مقننه و قضا را هم دربرمى گیرد. در اعمال قدرت براى تصمیم
گیرى تخصیص بودجه بسیار سدها، چه در ایران و چه در همه جهان مدرن، دستگاه مقننه نقش موثرى داشته و دستگاه قضائى نیز در برابر تضییع حقوق جوامع بومى
خاموش مانده است.
2 داوود مولایى، مدیر عامل شركت آب و فاضلاب تهران، مصاحبه با روزنامه ایران، 22 مرداد 1384
. 3 سدسازى و بیابانزایى، روزنامه همشهرى دوشنبه 13 آبان 1387
4 AGENDA 21, A sustainable development agenda for the 21 century. United Nations Conference on Environment and Develoment,
Rio de Janeiro, Brazil, June 1992.
5 The National Action Programme to Combat Desertification and Mitigate the Effect of Drought, of Islamic Republic of Iran,
Complied by Forests, Range and Watershed Management Organization. Tehran 2004

۱۳۹۲/۰۹/۲۷

38 روستای اقماری دریاچه اورمیه خالی از سکنه شده است

اومود اورمولو
در حالیکه بنا بر اساس آمار رسمی دولت ایران بیش از 80% دریاچه اورمیه به سبب مدیریت غلط منابع آبی و سدسازی های متعدد در حوزه دریاچه اورمیه خشکانده شده تاکنون کوچکترین اقدام عملی به جزء برگزاری دوره‌های نمایشی انواع همایشها و سمینارهای رنگارنگ نبوده‌ایم. 
عدم تمایل دولت ایران به توقف خشکاندن دریاچه اورمیه و احیاء آن در حالی صورت می پذیرد که افزایش آلودگی هوای اورمیه، شروع طوفانهای نمکی در شهرهای آزربایجان جنوبی، افزایش انواع بیماری های سرطانی در آزربایجان، تغییرات اقلیمی در منطقه، افزایش بیابان زائی و مبدل شدن آزربایجان به کویر نمک، از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه، شوری آب چاه های کشاورزی، منقرض شدن آرتمیا اورمیانا و صدها تاثیر مستقیم خشک شدن دریاچه اورمیه سالهاست که در حال رخ دادن می باشد و در جدیدترین سلسله این تاثیرات بنا به گفته یکی از اساتید دانشگاه اورمیه که دبیر اولین همایش دریاچه اورمیه در سال 1381 بوده اکنون 38 روستای اقماری دریاچه اورمیه به دلیل بیکاری خالی از سکنه شده است.
بر اساس آمار رسمی اکنون 220 هزار هکتار از اراضی حاشیه دریاچه اورمیه با کاهش تراز آب های زیرزمینی در دشت اورمیه به سمت شوری می روند و روز به روز بر احتمال که هیچ تحقق دوباره پدید طوفان نمکی یا سونامی نمک در آزربایجان جنوبی افزوده می شود. 
خالی شدن 38 روستای حاشیه دریاچه اورمیه اولین نشانه های شروع کوچ اجباری قرن در آزربایجان جنوبی به سبب فاجعه زیست محیطی می باشد و سکوت در برابر این نسل کشی محیط زیست مانطق ترک نشین چه از بعد انسانی و چه از بعد اخلاقی به هیچ وجه جایز نیست.
بر اساس آمار رسمی دریاچه اورمیه به 20-25 میلیارد مترمکعب آب برای احیاء نیاز دارد، بر روی دریاچه اورمیه 73 سد نیز ساخته شده است.

۱۳۹۲/۰۹/۲۰

شوره‌زار شدن 450 هزار هکتار از مساحت دریاچه اورمیه / باقیماندن 6% حجم آب دریاچه اورمیه

اومود اورمولو
بر اساس گفته‌های مدیر کل حفاظت محیط زیست آزربایجان غربی هم اکنون بیش از 450 هزار هکتار از مساحت دریاچه اورمیه خشک گردیده و به کویر نمک و شوره‌زار مبدل شده است، این در حالی هست که تاکنون کوچکترین قدمی برای احیاء دریاچه اورمیه از سوی دولت صورت نگرفته و شاهد تداوم بی‌میلی و سوزاندن زمان برای مبدل شدن باقیمانده دریاچه اورمیه به کویر نمک و سپس آزربایجان جنوبی به شوره‌زاری می باشیم.
حسن عباس‌نژاد روز چهارشنبه در گفتگوی اختصاصی که با خبرنگار دولتی ایرنا داشته از از باقیماندن 20 الی 16 درصد از مساحت آبی و 6% حجم آب دریاچه اورمیه خبر داده است. وی در سخنانش وضعیت دریاچه اورمیه را بحرانی اعلام نموده و در صورت تداوم وضعیت فعلی دریاچه اورمیه ایشان از بوجود آمدن مشکلات عدیده‌ای در سال پیش رو و سالهای آتی در آزربایجان خبر داده است.
عباس‌نژاد کویر نمک شدن دریاچه اورمیه را از مخاطرات اصلی محیط زیستی آزربایجان معرفی نموده و از شروع پدیده کویرزائی و سپس بلند شدن ریزگردهای نمکی و حرکت شن های روان در کف دریاچه ا ورمیه یاد کرده است. چندی پیش نیز در شهرهای ترک‌نشینی به مانند تبریز، اورمیه، میانه، ماراغا(مراغه)، سالماس(سلماس) و ... شاهد پدید طوفانهای نمکی بودیم که مسئولین دولتی تا به امروز وجود این طوفانهای نمکی را تکذیب نموده‌اند، افزایش بیماری های سرطانی در آزربایجان نیز یکی دیگر از پیامدهای خشک شدن دریاچه اورمیه می باشد. در عین حال خشک شدن دریاچه اورمیه سب افزایش آلودگی هوای شهر اورمیه گردیده است. 
بنا به گفته آقای عباس نژاد خشک شدن دریاچه اورمیه سبب تغییرات اقلیمی و آب و هوای منطقه خواهد شد و این نیز به نوبه خود بحرانهای زیست محیطی خطرناکی را برای منطقه رقم خواهد زد.
دولت حسن روحانی نیز که در اورمیه وعده احیاء دریاچه اورمیه و تشکیل فرهنگستان زبان و ادب ترکی را داده بود طی 100 روز گذشته با توجه به گفتار و کردار صورت گرفته از سوی دولتمردان جدید می توان گفت که دولت جدید نیز تماما در جهتی برعکس وعده‌هایش در حال شنا می باشد چون شاهد تکرار طوطی وار گفتمان حاکم گذشته به شیوه‌ای جدید می باشیم.
بر اساس نظر کارشناسان بی طرف منطقه‌ای و جهانی مهمترین علت خشکانیدن دریاچه اورمیه سدسازی‌های دولت ایران بر روی دریاچه اورمیه که بالغ بر 73 سد می باشد بیان می گردد.

۱۳۹۲/۰۹/۱۷

کارگره مطالعاتی حل بحران دریاچه اورمیه هنوز به نتیجه‌ای نرسیده است

اومود اورمولو
آزربایجان جنوبی، اورمیه: تعلل و بی‌رغبتی 15 ساله دولت ایران برای نجات دریاچه اورمیه و احیاءآن حتی با روی کار آمدن دولت حسن روحانی نیز دچار هیچ تغییری نگردیده و همچنان ادامه دارد به طوریکه حتی کارگروه مطالعاتی که برای این امر تشکیل شده هنوز به نتیجه‌ای در مورد دریاچه اورمیه نرسیده است.
محمد اسماعیل سیعدی در گفتگو با یکی از خبرنگاران دولتی از طولانی شدن پروسه جمع بندی وضعیت دریاچه اورمیه توسط کارگره مطالعاتی خبر داده، این درحالی می باشد طی 15 سال گذشته که روند تسریع از دست دادن آب دریاچه اورمیه شکل گرفته هنوز دولت ایران عامل اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه را که بنا به گفته کارشناسان بی‌طرف منطقه‌ای و جهانی سدسازی دولت ایران در آزربایجان جنوبی بیان می گردد مخفی نموده و از بعد علمی به مسئله دریاچه اورمیه نپرداخته است تا پس از روشن شدن علت خشکاندن دریاچه اورمیه راه حلهائی ارائه گردد چون بدون شناختن علت نمی توان راه حلی برای آن ارائه نمود.
اسماعیل سعیدی در بخش دیگری از سخنانش از عدم توجه نماینده به اصطلاح ویژه رئیس جمهور ایران نیز سخن گفته است، عدم اقدام فوری برای احیاء دریاچه اورمیه در حالی صورت میگیرد که دریاچه اورمیه بنا به آمار دولتی 80% آب خود را از دست داده و نیاز مبرم به تهیه منابع آبی دارد.

۱۳۹۲/۰۹/۱۶

عملیات اجرایی نجات دریاچه اورمیه به سال آینده موکول شده

اومود اورمولو
آزربایجان جنوبی، اورمیه: متاسفانه علارغم خشک شدن بیش از 80% دریاچه اورمیه و شروع طوفان‌های نمکی، شروع کوچ اجباری روستاهای اطراف اورمیه، شوری آب چاه های روستائی، افزایش آلودگی هوای شهر اورمیه، افزایش بیماریهای سرطانی در آزربایجان و صدها تاثیر منفی ناشی از خشکاندن دریاچه اورمیه هنوز علارغم گذشت 15 سال از شروع روند خشک شدن سریع دریاچه اورمیه تاکنون دولت ایران به جز سدسازی های پی در پی در حوزه آبی دریاچه اورمیه تنها یک قدم برای جلوگیری از خشک شدن و احیاء مجدد دریاچه اورمیه برنداشته است. 
در این میان وزیر نیرو طی گفتگوی اختصاصی که با خبرنگار انرژی شبکه ایران داشته با این جمله که "اجرای عملیات نجات دریاچه اورمیه به سال آینده موکول شده" آب پاکی را بر دست مردم ترک ریخته و آجری دیگر بر دیوار بی اعتمادی مابین دولت ایران و ملت ترک و نوع نگاه استعماری دولت و ملت حاکم به خلق ترک را بازگو نموده است. رحیم میدانی با موکول کردن عملیات اجرائی نجات دریاچه اورمیه به سال آینده تنها عمل وزارت نیرو و دولت ایران را تامین اعتبارات در دست اقدام معرفی نموده است. حتی رحیم میدانی به صراحت به قول اعتبار بودجه‌ای که از دولت بدین منظور در نظر گرفته و احتمال تحقق آن خبر داده است و مسئله مرگ و زندگی میلیونها انسان موجود در آزربایجان به اما و اگرهائی آشنا وابسته شده است.
به جزء نشستهای بی ثمری که طی سالهای گذشته و اکنون به نام دریاچه اورمیه برگزار گردیده کوچکترین عملیات اجرائی را از سوی دولت ایران شاهد نبوده‌ایم، حتی عملیات سدسازی در آزربایجان جنوبی که بنا به گفته کارشناسان داخلی / خارجی مهمترین علت خشکاندن دریاچه اورمیه می باشد هنوز هم در منطقه تداوم دارد.

۱۳۹۲/۰۹/۱۵

Urmiye Gölü qurumasıla Azerbaycan’da kanser yayqınlaşacaqdır

Umud Urmulu
Güney Azərbaycan, Urmiye: İran devlətinin tuğralı(rəsmi) verilərinə görə bugün Urmiye Gölünün 80% qurumuşdur ancaq bu qurudulmağa rağmən son 15 il içində gölün qurumasını önləyəcək yoxsa yenidən canlandırması yönündə hər hansı bir addım İran devləti tərəfindən atılmamışdır.
Hər gün keçdikcə çeşidli uzamanların dediklərinə dayanaraq Urmiye Gölünün quruması sonucu büyük olumsuz etgilər Güney Azərbaycanı gözləməkdədir və bu olumsuz etgilərın ən önəmlisi Güney Azərbaycan’da canser xəstəliyinin yayqınlaşmasıdır. Son olaraq Batı Azərbaycan çevrə hörgütü başxanı Hüseyn Abbasnejadın dediyinə görə Urmiye Gölü quruması sonucu bölgədə çeşidli kanserlər yayqınlaşacağını qatıldığı bir devlət toplantısında dilləndirdi.
Abbasneajdın dediklərinə görə Urmiye Gölü quruması heyvanların yaşamasına və çevrəyə olumsuz etgilərı olduğula yanısıra insan yaşamınıda da büyük ölçüdə etgiləyəcəkdir. Özəlliklə Güney Azərbaycan’da gərçəkləşən Duz fırtınaları və Urmiye şəhərinin hava kirliliği Urmiye Gölünün ilk olumsuz etgilərindəndir..
Tərəfsiz uzamanlara görə Urmiye Gölü iran devlətinin Güney Azərbaycan’da Baraj tikmələri və yalnış su yönətimi sonucu qurumuşdur. 

۱۳۹۲/۰۹/۱۴

تحلیل وضعیت دریاچه اورمیه با توجه به تصاویر ماهواره‌ای و جداول

آزربایجان جنوبی،اورمیه: متاسفانه هر روز که می گذرد وضعیت دریاچه اورمیه وخیم‌تر از گذشته می‌گردد و در عین حال بی‌رغبتی دولت ایران برای نجات دریاچه اورمیه و احیاء آن تداوم دارد به گواه تیترهای صدها مئدیای بصری گذشته و فعلی وضعیت وخیم و امروزی دریاچه اورمیه دقیقا 15 سال پیش از طریق مئدیاهای محلی آزربایجان بر زبان آورده شده بود و مسئولین وقت با بی‌میلی نسبت به وضعیت دریاچه اورمیه و سیاست زمین سوخته برای از بین بردن محیط زیست مناطق ترک‌نشین کمر همت را بسته بودند. برآیند این بی‌رغبتی و سیاست استعمار داخلی ملت ترک امروز بنا به آمار رسمی دولت ایران نتیجه‌ای به جز خشکاندن 80% دریاچه اورمیه را به ارمغان نیاورده است. دریاچه اورمیه‌ای که خشکاندش بی هیچ تردیدی سبب کوچ اجباری میلیونها انسان از آزربایجان جنوبی و مبدل شدن آزربایجان به کوین نمک را به ارمغان نخواهد آورد. علارغم گذشت 15 سال و سدسازی‌هائی بالغ بر 73 سد که به گواه نظر کارشناسان بی‌طرف منطقه‌ای و جهانی مهمترین عامل در خشک شدن دریاچه اورمیه می باشند تا به اکنون ادامه داشته و دولت نیز قدمی برای احیاء دریاچه اورمیه از جمله گشودن آب از روی سدها و مدیریت صحیح منابع آبی در آزربایجان جنوبی را برنداشته به طوریکه علارغم زیانی که کاشت محصولات متعدد کشاورزی در آزربایجان جنوبی داشته و به هیچ وجه مقرون به صرفه نبوده‌اند ولی کماکان با افزایش سطح زیر کشت در منطقه مواجه‌ بوده‌ایم.
تصایور ماهواره‌ای جدیدی به همراه نمودارها و اطلاعاتی که به تازگی از سوی مدیر عامل شرکت آب منطقه‌ای آزربایجان شرقی منتشر گردیده خود گویای واقعیت امروز دریاچه اورمیه می باشد. 








۱۳۹۲/۰۹/۰۷

افزایش سرطان به سبب خشکیدن دریاچه اورمیه

اومود اورمولو
دریاچه اورمیه که بنا به آمار دولت ایران بیش از 80 آب خود را از دست داده اکنون نیز با تعلل و بی اعتنائی دولت ایران به این مسئله زیست محیطی مواجه شده است به طوریکه روزی نیست در مئدیاهای محلی خبر، مقاله و ... در مورد آثار زیانبار خشکاندن دریاچه اورمیه اعمم از شروع طوفانهای نمکی، آلودگی هوای شهر اورمیه، افزایش بیمارهای پوستی و ریوی و ... را نخوانیم.
در جدیدترین سلسله گزارشها مدیر کل محیط زیست آزربایجان غربی نسبت به افزایش انواع سرطان به سبب خشک شدن دریاچه اورمیه در آزربایجان خبر داده است. حسن عباس نژاد در مراسم افتتاحیه‌ای از مخاطرات انسانی و زیست محیطی خشک شدن دریاچه اورمیه خبر داده است.
بنا به گفته های عباس نژاد علاوه بر مخاطرات و صدماتی که بر حیات وحش و گونه های زیستی موجوددر آزربایجان تاثیر مخربی خواهد گذاشت خشک شدن دریاچه اورمیه سبب افزایش انواع بیماریهای سرطانی از جمله سرطانهای ریوی، تنفسی، پوستی و .. به سبب وجود طوفانهای نمکی و افزایش گرد و غبار در منطقه اشاره نموده است.
در دیگر سو ایشان نسبت به تخریب کشاورزی منطقه نیز اشاره نموده و در عین حال از آثار توسعه کشاورزی و تولید محصولاتی که به هیچ وجه صرفه اقتصادی ندارند نیز به عنوان معضلی یاد کرده‌اند. افزایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی در کنار مسائل یاد شده از جمله مهمترین آثار خشکاندین دریاچه اورمیه خواهد بود که توسط عباس نژاد نیز بدانها اشاره شده است.
بنا به نظر کارشناسان بی طرف منطقه ای و جهانی دریاچه اورمیه به سبب سدسازی های بی حساب و کتاب دولت ایران در آزربایجان جنوبی و مدیریت غلط منابع آبی خشک شده است. تاکنون کوچکترین قدمی به جز تولید پروپاگاندای دولتی و برگزاری به اصطلاح سمینارها و ... شاهد کوچکترین اقدام عملی برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه اورمیه را از سوی دولت ایران شاهد نبوده‌ایم.

۱۳۹۲/۰۹/۰۶

Urmiye Gölünün qurumasını 30 il bundan öncə söylemişdik

Umud Urmulu
Güney Azərbaycan, Urmiye: Batı Azərbaycan çevre örgütü başxanı bugün iranın isna düşərgəs ilə (sitə) bir söyləşisi olmuş, söyləşidə ilginç olaraq başxan Urmiye Gölünün qurumasını 30 il bundan öncə dilə gətirdiklərini savunmuşdur, Ancaq 30 il bundan öncə Urmiye Gölü qurumasını söyləyərək nədən iran devləti yetgililəri bu qonuda önləm almamışlar daha ilginçdir və iran devlətinin Güney Azərbaycan çevre və doğasını açıqca baxşını sərgiləməktədir.
Həsən Abbasnejadın dediklərinə Görə Urmiye Gölü qurumasında iqlim Dəyişikliyi kimi doğa etgənləri dışında insan etgənlərıdə ön plandadadır ancaq o insan etgənləri dedi qonuyu açıqlamamış və daha doğrusu iran devlətının Güney Azərbaycan’da Baraj tikmə siyasətidə insan etgəni olaraq hesablanmış yoxsa yox bilinməməktədir. Bugün Tuğralı (rəsmi) olaraq Urmiye Gölü üzərində 73 Baraj bulunmaqda və tikilən Barajların Urmiye Gölü qurumsına qatqısını görməməzlikdən gəlmək heç doğru olmaz. iqlim Dəyişiklikləri 15-30 ildə yox yüz illər içində bir ekosistemdə etgi yarada bilərlər və iran devlətının Urmiye Gölü qurumasını iqlim Dəyişikliyini sorumlu olaraq göstərməsi daha çox özünü bu işin dışında tutuması üçün qullandıq əski bir yöntəmdir.
Iran devlətinin tuğrali verilərinə görə Urmiye Gölünün 75%  qurumuşdur ancaq əski və yeni devlət bilə gölün yenidən canlandırması haqqında addım atmamaqda israrlıdırlar və ən ilginçi Urmiye Gölünün qurumaq nədəni bugün bilimsəl olaraq bilinməməktədir.

۱۳۹۲/۰۹/۰۳

سرنوشت نامعلوم پرندگان تالاب آب‌گٶل همدان آزربایجان

اومود اورمولو
سیاست های غلط محیط زیستی و عدم مدیریت صحیح منابع آبی توسط دولت ایران سبب خشک شدن سریع دریاچه ها و تالاب های متعددی گشته، دریاچه اورمیه که اکنون بنا به آمارهای غیرموثق دولتی 80% تماما خشک گردیده یکی از نمونه های این مدیریت غلط و نگرش نادرست به محیط زیست می باشد. در کنار دریاچه اورمیه تالاب آب‌گٶل همدان آزربایجان نیز با بحران شدید کم‌آبی و خشکی مواجه گردیده به طوریکه بنا به مصاحبه مدیر کل محیط زیست استان همدان آزربایجان پرنده‌گان مهاجری که همه ساله میهمان تالاب آب‌گٶل همدان بودند اکنون به علت خشکی تالاب با مشکلات عدیده ای مواجه گردیده اند.
تالاب آب‌گٶل همدان آزربایجان همه ساله میزبان پرنده‌گانی همچون قاش‌قالداق(چنگر)، چۇمۇر‌چۇن (خوتکا)، یاشیل‌باش(سرسبز)، اه‌ن‌دیمدیک( نوک پهن)، باتاغان (کشیم)، آبچیک، بالیق‌چیلیق‌لار(حواصیل)، سیغیر‌بالیقچی (گاو چرانک)، قۇم‌جۆللۆتۆ (تلیله) و یاغیشۆقۇشۇ(سلیم)، دۇرنا، قیزیل‌قۇش و .. می باشد ولی به علت خشکی تالاب آب‌گٶل طی سالهای اخیر مهاجرت پرنده‌گان به شدت کاهش یافته است.    
تالاب آب‌گٶل بزرگترين تالاب فصلی استان همدان آزربایجان است كه در 30 کيلومتری شهرستان ملاير و در مرز استان های همدان ومرکزی واقع شده است . اين تالاب در حوزه آبريز رودخانه قره‌چای واقع شده، 5 کيلومتر طول، 5/3 کيلومتر عرض و 5/0 متر عمق متوسط دارد. عميق ترين نقطه تالاب در فصل پرآبی 80 سانتی‌متر است. پوشش گياهی دل انگيز و همجواری آن با کوه کت که بيش از 2000 متر ارتفاع دارد، منظره زيبايی را به ويژه در اواخر زمستان و اوايل بهار ايجاد مي کند. اين زمان، فصل مهاجرت پرندگان است که از نقاط دور دست وبسيار سرد روسيه و قفقاز و کشورهای اسکانديناوی به آنجا پرواز می کردنند.

۱۳۹۲/۰۸/۱۲

Urmiye hava kirliliğinde dünyanın beşinci sırasında

Umud Urmulu
Güney Azərbaycan, Urmiye: Dünyaca ünlü Time dərgisi dünyanın ən kirli havasına sahib olan şəhərləri neçə gün öncə sıraladı, Time Dərgisinin qaynağı Birləşmiş millətlərə bağlı olan dünya sağlıq örgütünün Kanser və Hava Kirliliği haqqınd yayımladığı yazanaqdır.
sıralanan Dünyanın 10 kirli şəhərində İran’dan 4 şəhər yer almaqdadır. ilginç olaraq Tehran, Şiraz, Ərak kimi fars şəhərləri bu sıralamada yer almamışlar ancaq Ərəblərın yoğun olaraq yaşadığı Əhvaz və Türklərın yoğun olaraq yaşadığı Urmiye kimi şəhərlər ilk 5 də yer almışlar.
Ərəblərın yoğun olaraq yaşadığı Əhvaz şəhəri dünyanın ən kirli havasına sahib olan şəhər olaraq adlandırıldı ancaq Güney Azərbaycan şəhəri olan Urmiye və Türklərın yoğun olaraq yaşadığı bu şəhər(90% Türk) dünyanın ilk beşində yer alması Urmiye Gölünün qurumsı və əsən duz fırtınalarının etgisindən dolayı olduğu söylənilməktədir. Aylar və Günlərdir Güney Azərbaycanın Təbriz, Urmiye, Marağa, Bınab, Məlikan vs kimi şəhərlərində Urmiye Gölü duz fırtınaları əsməkdə ancaq iran devlətının tuğralı (rəsmı) medyası bu olayları həmişə ki kimin gizlətməkdədir. 
İran devlətinin güvənilməz və bilim dışı qaynaqların görə Urmiye Gölünün 80% daha çoxunun quruduğunu söyləməkdədirlər, eləcə eyni qaynaqlar son 15 il içində göl bu duruma gəldiğini söyləyirlər. Ilginç olaraq İran devləti bu 15 il içində Baraj tikmələrı durdurmayaraq və bölgdə Urmiye Gölünün durumunu görməməzlikdən gələrək bölgə çevresinə büyük zərbə vurmuşdur. Tuğralı bilgilərə görə Urmiye Gölü çevresində 50 kənd əsən duz fırtınalarından dolayı boşaltılmışdır və əkinçilik və ekonomi bölgədə ağır zərbə almışdır.
Bölgəsəl və kürəsək tərəfsiz su və doğa uzamaları Urmiye Gölünün qurumasınd aən önəmli etgən İran devlətini Güney Azərbaycan’da Baraj tikmə siyasətlərini işrət etməkdədirlər. Urmiye Gölü üzərinə 73 Baraj var olmaqdadır.

۱۳۹۲/۰۸/۰۸

پیامدهای بوم شناختى سدسازی

تغییر در بالادست رودخانه تا مخزن
1-  تغییر در حجم آب؛
2- تغییر در ریخت شناسی رودخانه، بستر و كناره ها از بابت افزایش حجم آب و نیز رسوب گذاری؛
3-  كاهش زیستگاه های كناررودخانه ای، رودخانه ای و تنوع زیستی در بالادست رودخانه؛
تغییر درمحل مخزن و دریاچه
1-  از میان رفتن و حذف اراضی زراعی و باغی و جنگل ها و مراتع و تپه های مشرف به رودخانه و دره های اطراف در اثر زیرآب رفتن و تبدیل به دریاچه؛
2-  تغییر كیفیت آب در اثر تبخیر و شور شدن، یكجا ماندن و خوراك وری  eutrophication؛
3- حذف زیستگاه های رودخانه ای و كناررودخانه ای و تنوع زیستى در محل مخزن؛
4- از میان رفتن روستاها و جوامع بومى با خرده فرهنگ هاى كمیاب در مخزن و نیز دره ها و تپه های مشرف به رودخانه؛
5- زیرآب رفتن نقاط تاریخی و میراث فرهنگی؛
6- زیرآب رفتن میراث دیداری و زیبایی های طبیعی. 
تغییر در پایین دست رودخانه
1- تغییر در میزان جریان، توزیع زمانی جریان، نوسانات طبیعی جریان آّب؛
2-  تغییردر ریخت شناسی رودخانه از بابت كاهش جریان؛
3- تغییر در كیفیت آب رودخانه درپایین دست؛
4- كاهش زیستگاه های كنار رودخانه ای، رودخانه ای و تنوع زیستی در ساحل پائین دست و سیلاب دشت؛
5- اثرگذارى بر جوامع بومى پائین دست كه معیشت شان به طرق گوناگون با رودخانه پیوند دارد.
ماخذ: رودهاى خاموش، پیامدهاى زیست محیطى سدهاى بزرگ، نشر علم و ادب. چاپ دانشگاه تهران

۱۳۹۲/۰۸/۰۷

کرباسی: دریاچه اورمیه مرده است / سدسازی ها مهمترین علت مرگ دریاچه اورمیه

اومود اورمولو
آزربایجان جنوبی، اورمیه: علارغم شروع پروسه خشک شدن دریاچه اورمیه از 15 سال پیش و هشدارهای مسئولین محلی محیط زیست در مورد نتایج سدسازی های دولت ایران در حوضه دریاچه اورمیه که امروز نتایجی همچون خشک شدن بیش از 80% دریاچه اورمیه،  شروع طوفانهای نمکی دریاچه اورمیه، افزایش بیمارهای پوستی و تنفسی در منطقه، افزایش متعدد سرطانها، افزایش آلودگی هوا، تخلیه روستاهای اطراف دریاچه اورمیه، شوری چاه‌های آب، تخریب زمین و ... همگی ناشی از بی اعتنائی دولت ایران به مهمترین مسئله زیست محیطی قرن که خود به سبب عدم مدیریت صحیح منابع آبی و نگرش استعماری به مسئله داشته مهمترین عامل در وضعیت آن می باشد را شاهدیم. علارغم اعتراضات متعدد زیست محیطی جامعه ترک که از هر فرصتی برای یادآوری مسئله دریاچه اورمیه بهره می برند با نگرش امنیتی دولت مواجه گردیده به طوریکه اکنون نیز دهها فعال جوان ترک تنها به سبب اعتراض به سیاست های غلط دولت ایران در قبال محیط زیست آزربایجان جنوبی در گوشه زندان به سر می برند. 
وضعیت وخیم دریاچه اورمیه رفته رفته صدای مسئولین دولتی را نیز درآورده، گرچه که بیشتر این مسائل ناشی از گمراه کردن عوام و انداختن تقصیر خشکاندن دریاچه اورمیه بر مسئولین گذشته می باشد ولی در عین حال به سبب بازگوئی بسیاری از مسائل حائز اهمیت هست. خبرگزاری مجلس شورای اسلامی مصاحبه‌ای با معاون محیط زیست دریائی سازمان حفاظت از محیط زیست داشته که وی در اول کلام از مرگ دریاچه اورمیه خبر می دهد، بی تردید مرگ دریاچه اورمیه مرگ شهر اورمیه و نابودی کامل آزربایجان جنوبی را به همراه خواهد داشت و خود این نکته گویای واقعیت دریاچه اورمیه می باشد.
آقای عبدالرضا کرباسی از تاخیر کارشناسان سازمان محیط زیست در حل مشکلات آبی منطقه و تعلل مسئولان پیشین وزارت نیرو در توقف سدسازی های در منطقه که منجربه فاجعه زیست محیطی دریاچه اورمیه گردیده خبر داده است. کرباسی در بخش دیگری از سخنانش از تبدیل شدن حریم منطقه دریاچه اورمیه به یک فاجعه زیست میحطی سخن رانده و در آینده نزدیک از خطرات حیاتی که برای تمامی جانداران در منطقه فراهم خواهد نمود خبر داده است. وی سدسازی ها در حریم دریاچه اورمیه را یکی از تصمیمات غلط با سیاستهای توسعه بخش محیط زیست دانسته که گریبانگیر دریاچه اورمیه شده نام برده است.
به سبب بروز خشکسالی در عمق لایه های دریاچه اورمیه و کاهش رطوبت خاک آرتمیا تنهاترین موجود زنده دریاچه اورمیه نیز سالهاست که از بین رفته و هم اکنون بنا به سخنان کرباسی دریاچه اورمیه حکم یک دریاچه اورمیه را دارد. در کنار این سخنان به علت آغاز فصل کوچ پرندگان به علت حجم نمک دریاچه اورمیه سالهاست که دیگر هیچ پرنده‌ای دریاچه اورمیه را برای اقامت برنمی گزیند و دیگر فلامینگوهائی که بنا به گفته اسماعیل کهرم دریاچه اورمیه در سال 1352 میزبان 40 هزار قطعه فلامینگو بود امروز به ندرت می توان یک یا دو فلامینگو را در سواحل دریاچه اورمیه مشاهده نمود.

۱۳۹۲/۰۸/۰۴

شکل گیری تپه‌های شنی وسیع در دریاچه اورمیه/ کاهش 28 سانتیمتری آب دریاچه

اومود اورمولو
در حالیکه روزی نیست آزربایجان جنوبی با یکی از تاثیرات منفی خشک شدن دریاچه اورمیه اععم از وزش طوفان‌های نمکی، خشک شدن اراضی کشاورزی، افزایش غیرعادی بیمارهای پوستی و سرطانی در مردم منطقه، کوچ روستائیان، آلودگی هوا و ... مواجه نباشد اینبار نیز شاهد شکل گیری تپه های شنی وسیعی در دریاچه اورمیه می باشد. تپه های شنی که یادآور مناطق کویری می باشند نه دریاچه اورمیه که تا همین چند سال پیش میزبان صدها هزار فلامینگو و میلیونها آرتمیا بود.
بر اساس گفته‌های حسن عباس نژاد در منطقه‌ای به شعاع چندین کیلومتر مربع در محدوده ساحلی و نیز در داخل دریاچه اورمیه شاهد شکل گیری تپه های شنی وسیعی می باشیم. بنا به گفته های عباسنژاد سطح تراز دریاچه اورمیه به کمترین مقدار خود در 10 سال گذشته رسیده است.
آقای عباس نژاد در کنار شکل گیری تپه های شنی وسیع در دریاچه اورمیه از کاهش 28 سانتی متری آب دریاچه نیز نسبت به سال گذشته خبر داده و از تبعات زیست محیطی آن در حوضه آبخیز را تشدید تغییرات اقلیمی، تغییر کیفیت و کمیت آبهای زیرزمینی،  تغییر کیفیت خاک زمین های کشاورزی منطقه، تخریب زیستگاه ها و .. نام برده است.
وی در عین حال با گذشت زمان از افزایش تاثیرات منفی خشک شدن دریاچه اورمیه همچون وزش طوفان های نمکی خبر داده و وضعیت دریاچه اورمیه را بحرانی ترین وضعیت مشاهده شده طی قرن اخیر اعلام نموده است. 
در کنار تمامی این مسائل و اخبار دریاچه اورمیه اکنون 80% آب خود را از دست داده و عامل اصل یخشک شدن دریاچه اورمیه بنا به نظر کارشناسان بی طرف منطقه ای و جهانی سدسازی های دولت ایران در آزربایجان جنوبی و الخصوص ساخت 73 بر روی دریاچه اورمیه بوده است.

۱۳۹۲/۰۸/۰۱

Urmiye Gölünün Güney bölgəsi önümüzdəki il bütünlükle quruyacaqdır

Umud Urmulu
Güney Azərbaycan, Urmiye: zaman keçdikcə Urmiye Gölünün quruması sonucu olası çevrəsəl və insansəl fəlakətlər ortaya çıxmaqdadır, iranlı tanınmış doğa və çevre uzmanlarının yeni araşdırmalarına görə bu çevrəsəl fəlakətə tanıqlıq etməmizə çox az qalmaqdadır və bu önümüzdəki il Urmiye Gölünün Güney bölgəsi təmamən quruyacaqdır.  Nasir Aq öz söyləşisində Urmiye – Təbriz körpüsünün gölün qurumasında etgisiz və bizcə daha az etgili olduğunu söyləməkdə ancaq iran devlətinin Güney Azərbaycan’da Baraj tikmə siyasətləri qonusunda heç bir söz söyləməməktədir. Başqa bir önəmli qonu isə Araz çayından Urmiye Gölünə çəkiləcək su axtarımının da Nasir Aqın dediyi kimi heç etgisi olmayıb və daha Araz bölgəsində yeni bir çevrəsəl fəlakətə yol açacaqdır.
Nasir Aq iranlı tanınmış Doğa və Çevre Uzmanı CHN düşərgəsilə (sitə) Urmiye Gölü durumu haqqında bir söyləşisi olmuşdur, bu söyləşi Lake Urmai News tərəfindən latin Türkcəmizə çevrilmişdir.
Bu böyük bir çevrəsəl fəlakətdir ancaq medya bunu çeşidli sayılar verərək gizləməktədir
Urmiye Gölünü yenidən canlandırmaq üçün ən önəmli zaman keçmişdir ancaq hələ Urmiye Gölünü canlandırmaq olur, bu iş üçün bilimsəl qonuya baxıb dəyərləndirməmiz gərəkir və aşamalı olaraq hərəkət etməliyik.
Urmiye Gölünü canlandıramq bir o qədər də çətin və zor iş dəyildir və kəsinliklə gölü yenidən canlandıra bilərik. Gölün quruma sürəcində quruması ön görülməyən bölgəsi Urmiye – Təbriz körpüsünün alt bölgələridir və məncə Umiye – Təbriz körpüsü gölün qurumasında heç etgisi olmayıb, Urmiye Gölünün sorunu susuzluqdur və su dolanışı dəyildir. Bu körpünü Urmiye gölü qurumasında ən önəmli etgən göstərən arxadaşlar qonuyu anlamamqdadırlar, Urmiye Gölü üzərinə tikilən yolun 90% çevrəsi qurumuşdur ancaq Təbriz – Urmiye körpüsü bölgəsi gölün ən dərin yerlərindən birisi olaraq görülməktədir.  Su dolaşımı göl suyunun ekolojik və yon dəngəsi baxımından önəmlidir ancaq Urmiye gölünün 75% quruduğu üçün bu dəngə önəmsizləşmişdir və göl dolu olurkən bu qonuyu gündəmə gətirmək olur.
əyər Urmiye Gölü qurumasaydi və göl ortasında bir yol çəkilərək Urmiye Gölü ikiyə bölünsəydi ginə göl quruyrudu?
Kəsin olaraq yox, bu olay Urmiye Gölündə iki fərqli ekosistemin yaranmasına yol açardı və bəlkə ekonomik olaraq bölgəyədə daha yararlı olurdu. ABD’nın Utah əyalətində bulunan Duz Gölü Urmiye Gölüilə bənzərliklər daşımaqdadır. 60 il olur bu göl dəmiryolu çəkilməsi gərəyi ikiyə bölünərək çox özəl və iki fərqli ekosistemə ayrıldı, Utah Gölü qurumadan yaşadı və Güneyində duz oranı daha az və Quzeyində duz oranı artdığı üçün dünyanın ən büyük Artemia baraındıran gölünə çevrildi. ABD devləti hər il 2 min ton Artemia ürətərək dünya bazarının 70% təmin etməktədir.  
Urmiye Gölünə baqşa su alanlarından su axtarma tasarısı haqqında nə düşünürsüz?
Bu tür tasarıları daha çox bölgədən heç xəbəri olmayanlar və bölgədəki su yönətimi haqqında bilgisiz insanlar tərəfindən dilləndirilməktədir, bu tür tasarının önərənlər daha çox tasarının yalınlığı və çox pul xərc edilməsi gərəktiyinə inananlardır. Bu tür tasarılar baqşa oxşar tasarılara görə daha çox pul və zaman istəməktədirlər və olası başarıları bilə Urmiye Gölünə heç etgisi olmaya bilər, nədən? Urmiye Gölü acıl olaraq suya ehtiyaci var. Araz çayı yoxsa hər hansı bir su hövzəsindən Urmiye Gölünə su gətirmək kimi tasarıların hamısı iran devlətinin su ila ilgili sorumluların nə qədər yanlış davranışlarının göstərgəsidir, iran devləti sudan sorumlu baxanlar və yetgililər sudan daha yaxşı yararlanmaq yerinə və bilimsəl olara su tükətimini azatmaq yerinə bu tür qonularla ilgilənməktədirlər. Hər il 2 milyard metr kub su iranda yanlış əkinçilik yöntəmlərindəndolayı hədər olunmaqdadır. Məncə Araz çayı yoxsa Xəzər Dənizindən Urmiye Gölünə su gətirmə tasarısı büyük maliyyətlər və zaman sorunu gərəyi bugün gərçəkləşməsı olanaqsızdır.