نجات اورمیه با بارورسازی ابرها؟
بارورسازی ابرها (cloud seeding) فناوری است که در آن از طریق شلیک و تزریق موادی مانند بلورهای یدید نقره یا یخ خشک به داخل ابرها ساختمان آنها را تغییر داده و بارش ایجاد میکنند.
این مواد را میتوان از سطح زمین یا سطوح بالاتر توسط هواپیما به درون ابرها تزریق کرد.
چندی است که مسئولان ایران روش بارورسازی ابرها را برای افزایش بارش و نجات دریاچهی اورمیه در پیش گرفتهاند.
در نیمهی اول اردیبهشتماه امسال برخی از مسئولان از افزایش ۴۰ تا ۷۰ سانتیمتری سطح آب دریاچهی ارومیه خبر دادند.
از جمله ارسلان هاشمی، مدیر عامل شرکت آب منطقهای آزربایجان شرقی، این افزایش را حدود ۵۰ سانتیمتر عنوان کرد. محمدمهدی جوادیانزاده، مدیر مرکز ملی تحقیقات و بارورسازی ابرها، نیز گفت: «عملیات باروری ابرها که بر روی حوضه دریاچهی اورمیه انجام شد بارشهای این حوضه را بین ۱۵ تا ۲۰ درصد تشدید کرد.»
اما منتقدان معتقدند که ۱۵ فروردین تا ۱۵ اردیبهشت هر سال اوج بارندگیهای منطقهی آزربایجان بوده و افزایش سطح آب دریاچهی اورمیه در این محدودهی زمانی امری طبیعی است.
بارورسازی؛ پروژهای زیر سئوال
محمد درویش، عضو هيأت علمی مؤسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع، در این مورد به دویچهوله میگوید: «درست است که در اردیبهشتماه سطح آب دریاچهی ارومیه (Lake Urmia) نسبت به ماه فروردین چیزی حدود ۵۰ سانتیمتر افزایش پیدا کرد ولی اگر ما اردیبهشت ۹۰ را با اردیبهشت ۸۹ مقایسه کنیم میبینیم که سطح آب دریاچه حدود ۳۱ سانتیمتر کاهش پیدا کرده و مساحت آن حدود ۲۴۵ کیلومتر کم شده است. پس نباید بگوییم که چون ابرها را بارور کردیم باعث شدیم که وضعیت دریاچهی اورمیه بهتر شود.»
او میافزاید: «کل این ماجرا از نظر طرفداران محیط زیست مورد سئوال است. یعنی ما با توجه به اینکه میدانیم مجموع آب کرهی زمین ثابت است اگر با ترفندی کاری کنیم که در یک جا آب بیشتری ببارد به این معنا است که ما حق یک منطقهی دیگر را گرفتیم. اصولا بارورسازی ابرها کاری است بر خلاف قوانین طبیعت.»
درویش خاطرنشان میسازد: « کمترین کشوری در دنیا را میتوانیم نام ببریم که توانسته باشد از این روش برای مقابله با خشکسالی و افزایش بارش استفاده کرده باشد، حتی کشورهای ثروتمندی مثل عربستان سعودی یا بخشهای مرکزی کالیفرنیا در آمریکا که الان به شدت با کمبود بارندگی و خشکسالی و افت سطح آب زیرزمینی مواجه هستند و بخشهایی از کشور چین. هیچ کدام از این کشورها که از نظر تکنولوژیکی وضعیت بهتری از ما دارند نتوانستند از این تکنیک استفاده کنند برای اینکه بارندگی بیشتری در سرزمینشان داشته باشند و به نظر میرسد که این موضوع بیشتر از اینکه بتواند مشکل خشکسالی را در کشور ما حل کند مشکل برخی از عزیزانی که این وسایل را وارد کردند و میخواستند به سودی برسند را حل میکند.»
علی اکبر رسولی، کارشناس آب دانشگاه تبریز و از دیگر منتقدان این طرح، روش بارورسازی را دور از توانمندیهای منطقه میداند. وی در اردیبهشتماه در گفتوگو با خبرگزاری مهر «افراد متولی اجرای این روش» در ایران را «فاقد دانش کافی» خواند.
رسولی به کاستیهای تکنولوژی بارورسازی ابرها در ایران اشاره کرد و گفت: «پیش از این نیز در کویرهای یزد و استانهای شمالی این روش آزمایش شده ولی موفق نبوده است.»
کارشناسان معتقدند که بارورسازی ابرها در شرایط خاصی جواب میدهد و نوع ابرهای منطقهی آزربایجان یعنی ابرهای پنبهای برای این کار مطلوب نیست.
دریاچه اورمیه رو به نابودی است
در همین حال روند نابودی دریاچهی اورمیه همچنان ادامه دارد. دریاچهی اورمیه در شمال غربی ایران (آزربایجان) و در بین دو استان آزربایجان شرقی و آزربایجان غربی واقع شده است. این دریاچه بزرگترین دریاچهی ایران و سومین دریاچهی بزرگ آب شور دنیا است.
به گفتهی منابع رسمی، تا کنون ۶۰ درصد از دریاچهی اورمیه خشک شده است. مسئولان تبخیر بسیار بالای آب، کاهش شدید آب ورودی به دریاچه، شرایط اقلیمی منطقه و کاهش ریزشهای آسمانی را از جمله دلایل خشک شدن دریاچه اورمیه میدانند.
اما محمد درویش از جمله منتقدانی است که سدسازی را از عوامل اصلی خشکی این دریاچه عنوان میکند. وی در توضیح میگوید: «اخیرا مرکز علوم دریایی سازمان زمینشناسی با سرپرستی دکتر راضیه لک تحقیق بسیار جامعی انجام داده. آنها رسوبات کف دریاچهی ارومیه را تا سن ۲۰ هزار سال بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که دست کم در طول ۲۰ هزار سال گذشته هیچ رخداد خشکسالی در دریاچهی اورمیه (Lake Orumiyeh) اتفاق نیافتده است.»
وی در ادامه میافزاید: «یعنی ادعایی که برخی از مدیران وزارت نیرو میکنند و میگویند، پدیدهی خشکسالی در ارومیه طبیعی است، ۱۰۰ سال پیش از این اتفاق افتاده، زمان شاهعباس هم این اتفاق افتاده و مردم از وسط دریاچه رد میشدند، کاملا دروغ بودنش ثابت میشود. سازمان زمینشناسی با این بررسی ثابت کرده که دست کم ما در طول ۲۰ هزار سال گذشته با پدیدهی خشکسالی روبرو نبودیم. پس اگر الان با این پدیده روبرو هستیم متأثر از فرایند سدسازی بیرویه است که تمامی حقابهی دریاچهی اورمیه را از آن خود کرده است.»
افزایش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق غیر مجاز، تغییر ساختار الگوی مصرف آب و کاهش سطح آبهای زیرزمینی از دیگر دلایلی است که به خشکی وسیع دریاچهی اورمیه منجر شده است.
انتقال آب، ناجی اورمیه؟
برخی طرح انتقال آب از رودخانهی ارس و دریاچهی خزر را به عنوان راه حل بحران دریاچهی اورمیه مطرح کردهاند. اما محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع، این راه حل را کارساز نمیداند: «ارتفاع رودخانهی ارس از دریاچهی ارومیه کمتر است، یعنی اگر ما بخواهیم آب را از ارس به دریاچهی اورمیه انتقال بدهیم باید آن را بر خلاف نیروی ثقل زمین پمپاژ کنیم که این عملیات بسیار پرخرج و طولانی خواهد بود. در صورتی که مشکل دریاچهی ارومیه (Urmiye Gölü) بسیار حاد و عاجل است و باید به سرعت آن را حل کرد.»
وی میافزاید: «از طرف دیگر چون ارس رودخانهای مرزی است، برداشت آب از آن مشکلاتی حقوقی دارد. در مورد دریای خزر هم ما همین مشکل را داریم. دریای خزر فقط متعلق به ایران نیست که بتوان هر دخل و تصرفی در آب آن کرد. افزون بر این اگر قرار باشد چنین طرحی اجرا شود دست کم ۱۰ سال وقت لازم دارد که در این مدت دریاچهی ارومیه عملا به کویر ارومیه بدل شده و این طرح نمیتواند مشکل سونامی نمک ۸ میلیارد تنی را حل کند.»
برخی از کارشناسان محیط زیست ایران پیشبینیکردهاند که تنها ۵ سال تا نابودی کامل دریاچهی اورمیه باقی است. بعضی نیز نابودی اورمیه را نابودی کل استان آزربایجان ارزیابی کردهاند.
نابودی دریاچهی اورمیه (Lake Urmia) موجب مهاجرتهای وسیع خواهد شد. برخی کارشناسان نابودی این دریاچه را برابر با نابودی کامل کشاورزی منطقه میدانند، با وجود این دولت تا کنون برای نجات این دریاچه به هیچ اقدام جدی و موثری دست نزده است.
فریبا والیات
تحریریه: مصطفی ملکان
منبع:
http://tinyurl.com/3e6psdt
نکته قابل تاملی که در گزارش فوقی که دست اندرکاران سایت دویچهوله تهیه کرده اند به چشم می خورد استفاده از اسم جعلی مازندران به جای دریای خزر می باشد، و باز همان داستان دو روی یک سکه خلیخ عربی معروف. در حالیکه چه اعراب ساکن ایران و یا کشورهایی که از خلیج عربی سهم آبی دارند نام خلیج عربی را بر این دریا استفاده می کنند و باور دارند که نام این خلیج به نا به هزاران دلیل خلیج عربی می باشد. آیا دست اندرکاران سایت دویچهوله هنگام نامیدن خلیج ف-ا-ر-س در داخل پرانتز نام خلیج عربی را ذکر میکنند؟یا خلیج عربی ارجحتر از نام ترکی دریای خزر، نام ترکی جزایر دریاچه اورمیه، نام های ملی ترکی آزربایجان و ... می باشد؟ این رفتار هیستریک مابانه و راسیستی ائتنیک فارس می باشد که نشان از اوج عقب ماندگی و درجه راسیستی این ائتنیک می باشد.
بارورسازی ابرها (cloud seeding) فناوری است که در آن از طریق شلیک و تزریق موادی مانند بلورهای یدید نقره یا یخ خشک به داخل ابرها ساختمان آنها را تغییر داده و بارش ایجاد میکنند.
این مواد را میتوان از سطح زمین یا سطوح بالاتر توسط هواپیما به درون ابرها تزریق کرد.
چندی است که مسئولان ایران روش بارورسازی ابرها را برای افزایش بارش و نجات دریاچهی اورمیه در پیش گرفتهاند.
در نیمهی اول اردیبهشتماه امسال برخی از مسئولان از افزایش ۴۰ تا ۷۰ سانتیمتری سطح آب دریاچهی ارومیه خبر دادند.
از جمله ارسلان هاشمی، مدیر عامل شرکت آب منطقهای آزربایجان شرقی، این افزایش را حدود ۵۰ سانتیمتر عنوان کرد. محمدمهدی جوادیانزاده، مدیر مرکز ملی تحقیقات و بارورسازی ابرها، نیز گفت: «عملیات باروری ابرها که بر روی حوضه دریاچهی اورمیه انجام شد بارشهای این حوضه را بین ۱۵ تا ۲۰ درصد تشدید کرد.»
اما منتقدان معتقدند که ۱۵ فروردین تا ۱۵ اردیبهشت هر سال اوج بارندگیهای منطقهی آزربایجان بوده و افزایش سطح آب دریاچهی اورمیه در این محدودهی زمانی امری طبیعی است.
بارورسازی؛ پروژهای زیر سئوال
محمد درویش، عضو هيأت علمی مؤسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع، در این مورد به دویچهوله میگوید: «درست است که در اردیبهشتماه سطح آب دریاچهی ارومیه (Lake Urmia) نسبت به ماه فروردین چیزی حدود ۵۰ سانتیمتر افزایش پیدا کرد ولی اگر ما اردیبهشت ۹۰ را با اردیبهشت ۸۹ مقایسه کنیم میبینیم که سطح آب دریاچه حدود ۳۱ سانتیمتر کاهش پیدا کرده و مساحت آن حدود ۲۴۵ کیلومتر کم شده است. پس نباید بگوییم که چون ابرها را بارور کردیم باعث شدیم که وضعیت دریاچهی اورمیه بهتر شود.»
او میافزاید: «کل این ماجرا از نظر طرفداران محیط زیست مورد سئوال است. یعنی ما با توجه به اینکه میدانیم مجموع آب کرهی زمین ثابت است اگر با ترفندی کاری کنیم که در یک جا آب بیشتری ببارد به این معنا است که ما حق یک منطقهی دیگر را گرفتیم. اصولا بارورسازی ابرها کاری است بر خلاف قوانین طبیعت.»
درویش خاطرنشان میسازد: « کمترین کشوری در دنیا را میتوانیم نام ببریم که توانسته باشد از این روش برای مقابله با خشکسالی و افزایش بارش استفاده کرده باشد، حتی کشورهای ثروتمندی مثل عربستان سعودی یا بخشهای مرکزی کالیفرنیا در آمریکا که الان به شدت با کمبود بارندگی و خشکسالی و افت سطح آب زیرزمینی مواجه هستند و بخشهایی از کشور چین. هیچ کدام از این کشورها که از نظر تکنولوژیکی وضعیت بهتری از ما دارند نتوانستند از این تکنیک استفاده کنند برای اینکه بارندگی بیشتری در سرزمینشان داشته باشند و به نظر میرسد که این موضوع بیشتر از اینکه بتواند مشکل خشکسالی را در کشور ما حل کند مشکل برخی از عزیزانی که این وسایل را وارد کردند و میخواستند به سودی برسند را حل میکند.»
علی اکبر رسولی، کارشناس آب دانشگاه تبریز و از دیگر منتقدان این طرح، روش بارورسازی را دور از توانمندیهای منطقه میداند. وی در اردیبهشتماه در گفتوگو با خبرگزاری مهر «افراد متولی اجرای این روش» در ایران را «فاقد دانش کافی» خواند.
رسولی به کاستیهای تکنولوژی بارورسازی ابرها در ایران اشاره کرد و گفت: «پیش از این نیز در کویرهای یزد و استانهای شمالی این روش آزمایش شده ولی موفق نبوده است.»
کارشناسان معتقدند که بارورسازی ابرها در شرایط خاصی جواب میدهد و نوع ابرهای منطقهی آزربایجان یعنی ابرهای پنبهای برای این کار مطلوب نیست.
دریاچه اورمیه رو به نابودی است
در همین حال روند نابودی دریاچهی اورمیه همچنان ادامه دارد. دریاچهی اورمیه در شمال غربی ایران (آزربایجان) و در بین دو استان آزربایجان شرقی و آزربایجان غربی واقع شده است. این دریاچه بزرگترین دریاچهی ایران و سومین دریاچهی بزرگ آب شور دنیا است.
به گفتهی منابع رسمی، تا کنون ۶۰ درصد از دریاچهی اورمیه خشک شده است. مسئولان تبخیر بسیار بالای آب، کاهش شدید آب ورودی به دریاچه، شرایط اقلیمی منطقه و کاهش ریزشهای آسمانی را از جمله دلایل خشک شدن دریاچه اورمیه میدانند.
اما محمد درویش از جمله منتقدانی است که سدسازی را از عوامل اصلی خشکی این دریاچه عنوان میکند. وی در توضیح میگوید: «اخیرا مرکز علوم دریایی سازمان زمینشناسی با سرپرستی دکتر راضیه لک تحقیق بسیار جامعی انجام داده. آنها رسوبات کف دریاچهی ارومیه را تا سن ۲۰ هزار سال بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که دست کم در طول ۲۰ هزار سال گذشته هیچ رخداد خشکسالی در دریاچهی اورمیه (Lake Orumiyeh) اتفاق نیافتده است.»
وی در ادامه میافزاید: «یعنی ادعایی که برخی از مدیران وزارت نیرو میکنند و میگویند، پدیدهی خشکسالی در ارومیه طبیعی است، ۱۰۰ سال پیش از این اتفاق افتاده، زمان شاهعباس هم این اتفاق افتاده و مردم از وسط دریاچه رد میشدند، کاملا دروغ بودنش ثابت میشود. سازمان زمینشناسی با این بررسی ثابت کرده که دست کم ما در طول ۲۰ هزار سال گذشته با پدیدهی خشکسالی روبرو نبودیم. پس اگر الان با این پدیده روبرو هستیم متأثر از فرایند سدسازی بیرویه است که تمامی حقابهی دریاچهی اورمیه را از آن خود کرده است.»
افزایش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق غیر مجاز، تغییر ساختار الگوی مصرف آب و کاهش سطح آبهای زیرزمینی از دیگر دلایلی است که به خشکی وسیع دریاچهی اورمیه منجر شده است.
انتقال آب، ناجی اورمیه؟
برخی طرح انتقال آب از رودخانهی ارس و دریاچهی خزر را به عنوان راه حل بحران دریاچهی اورمیه مطرح کردهاند. اما محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع، این راه حل را کارساز نمیداند: «ارتفاع رودخانهی ارس از دریاچهی ارومیه کمتر است، یعنی اگر ما بخواهیم آب را از ارس به دریاچهی اورمیه انتقال بدهیم باید آن را بر خلاف نیروی ثقل زمین پمپاژ کنیم که این عملیات بسیار پرخرج و طولانی خواهد بود. در صورتی که مشکل دریاچهی ارومیه (Urmiye Gölü) بسیار حاد و عاجل است و باید به سرعت آن را حل کرد.»
وی میافزاید: «از طرف دیگر چون ارس رودخانهای مرزی است، برداشت آب از آن مشکلاتی حقوقی دارد. در مورد دریای خزر هم ما همین مشکل را داریم. دریای خزر فقط متعلق به ایران نیست که بتوان هر دخل و تصرفی در آب آن کرد. افزون بر این اگر قرار باشد چنین طرحی اجرا شود دست کم ۱۰ سال وقت لازم دارد که در این مدت دریاچهی ارومیه عملا به کویر ارومیه بدل شده و این طرح نمیتواند مشکل سونامی نمک ۸ میلیارد تنی را حل کند.»
برخی از کارشناسان محیط زیست ایران پیشبینیکردهاند که تنها ۵ سال تا نابودی کامل دریاچهی اورمیه باقی است. بعضی نیز نابودی اورمیه را نابودی کل استان آزربایجان ارزیابی کردهاند.
نابودی دریاچهی اورمیه (Lake Urmia) موجب مهاجرتهای وسیع خواهد شد. برخی کارشناسان نابودی این دریاچه را برابر با نابودی کامل کشاورزی منطقه میدانند، با وجود این دولت تا کنون برای نجات این دریاچه به هیچ اقدام جدی و موثری دست نزده است.
فریبا والیات
تحریریه: مصطفی ملکان
منبع:
http://tinyurl.com/3e6psdt
نکته قابل تاملی که در گزارش فوقی که دست اندرکاران سایت دویچهوله تهیه کرده اند به چشم می خورد استفاده از اسم جعلی مازندران به جای دریای خزر می باشد، و باز همان داستان دو روی یک سکه خلیخ عربی معروف. در حالیکه چه اعراب ساکن ایران و یا کشورهایی که از خلیج عربی سهم آبی دارند نام خلیج عربی را بر این دریا استفاده می کنند و باور دارند که نام این خلیج به نا به هزاران دلیل خلیج عربی می باشد. آیا دست اندرکاران سایت دویچهوله هنگام نامیدن خلیج ف-ا-ر-س در داخل پرانتز نام خلیج عربی را ذکر میکنند؟یا خلیج عربی ارجحتر از نام ترکی دریای خزر، نام ترکی جزایر دریاچه اورمیه، نام های ملی ترکی آزربایجان و ... می باشد؟ این رفتار هیستریک مابانه و راسیستی ائتنیک فارس می باشد که نشان از اوج عقب ماندگی و درجه راسیستی این ائتنیک می باشد.