۱۳۹۲/۰۲/۲۸

قربانیان سدسازی در کنفرانس رودهای دنیا گردهم آمدند

امروز کنفرانسی با نام نهرهای دنیا در استانبول برگزار شد که در این کنفرانس آکادمیسین ها، فعالین محیط زیست، مخالفین سدسازی، مردمان بومی از هر گوشه دنیا که به سبب سدسازی دولتهایشان متضرر شده اند حضور داشتند. متاسفانه در این کنفرانس هیچ نماینده ای از آزربایجان جنوبی شرکت نداشته و فرصت باارزشی را برای جهانی سازی مبحث دریاچه اورمیه و سدسازی صورت گرفته بر روی آن از دست دادیم.
در کنفرانس نهرهای دنیا شرکت کننده گانی از آفریقای جنوبی، آمریکا، خاورمیانه، اروپا و ...حضور داشتند ، نکته اشتراکی تمامی شرکت کننده گان از هر طیف و گروه متضرر شدن از سدسازی و یا مخالفین سدسازی بود. در این کنفرانس مباحثی حول اینکه سدسازی مولد انرژی پاک نیست و آثار غیرقابل جبرانی را برای محیط زیست به ارمغان می آورد مطرح شد و سدسازی از زوایای مختلفی مورد بررسی حضار قرار گرفت.
میزبانان ترکیه ای نیز با نقد سدسازی های دولت ترکیه بخش قابل توجهی از کنفرانس را به خود اختصاص دادند، در این کنفرانس سد Ilısu و آثار این سد بسیار بزرگ مورد نقد واقع شد. بر اساس آمار رسمی سازمانهای محیط زیست جهانی در قرن گذشته بر روی بیش از نصف تمامی نهرهای بزرگ دنیا حدود 50.000 پروژه سدسازی صورت گرفته که این حجم از سدسازی وسیع سبب ظهور آثار غیرقابل برگشتی در محیط زیست و تخریب اکوسیستم ها شده است، سدسازی ها در عین حال سبب مهاجرت اجباری هزاران انسان، مهاجرت حیوانات، نابودی فرهنگ ها و زبان های بومی، گونه های گیاهی و جانوری و ... گردیده است. برای مثال سدسازی های صورت گرفته بر روی دریاچه اورمیه اکنون باعت خشک شدن 70% دریاچه گردیده ، علاوه بر خشک شدن دریاچه اورمیه آثاری همچون افزایش دمای منطقه، وزش طوفان های نمکی، ضرر اقتصادی ناشی از نابودی آرتمیا اورمیانا و توریسم و صدها مورد دیگر از عواقب سدسازی بر روی دریاچه اورمیه بوده است.
در کنفرانس استانبول بومیان محلی جنگل های آمازون نیز حضور داشتند، علت حضور آنان ساخت سد Belo Monte بود، بومیان آمازون مقاومت بسیار ستودنی را بر علیه سیاست های سدسازی دولت برزیل ارائه کرده اند در عین حال رئیس قبیله Megaron Txucarramae  از حمایت بومیان آمازون از دوست داران میحط زیست ترکیه ای در تقابل با سیاست های سدسازی دولت ترکیه خبر داد.
به گفته وی دولت برزیل با گفتار توسعه اقتصادی کارخانه سدسازی در منطقه زندگی بومیان آمازون به راه انداخته و سبب نابودی حیات هزاران ساله قبایل آمازونی گشته است. ساخت سد Belo Monte سبب به زیر آب رفتن 668 کیلومتر از اراضی آمازون خواهد شد و در عین حال سبب مهاجرت اجباری 40.000 انسان خواهد شد.
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/anvwy7n

۱۳۹۲/۰۲/۲۷

سد حاجیلار سبب تخریب محیط زیست قاراداغ می گردد

سدسازی یکی از مهمترین علل تخریب اکوسیستم آزربایجان جنوبی می باشد که بقایای این تخریب را به وضوح در خشکانیدن دریاچه اورمیه مشاهده می کنیم، در دیگر گوشه وطنمان آزربایجان سد حاجیلار در ورزقان واقع شده است که این سد نیز رفته رفته به حیات جانداران منطقه پایان می دهد و سبب بروز مشکلات عدیده زیست محیطی برای منطقه قاراداغ گشته است. علارغم اینکه سدسازی در دنیا از دهه 70 میلادی به سبب آثار مخرب و زیانباری که برای محیط زیست داشت در کشورهای توسعه یافته به عنوان آخرین انتخاب برای انبار آب بکار می رود و دیگر کشورهای مذکور تا جائیکه امکان داشته طرح های احداث سد را کنار گذاشته و به دیگر گزینه ها روی آورده اند در این اثنا ایران به عنوا ن3 مین کشور سدساز دنیا در کنار چین مطرح شده است، خشک شدن تالاب های متعدید در ایران بدون تردید یکی از آثار میان مدت سدسازی های صورت گرفته می باشد، بنا به تخمین دوست داران محیط زیست سدسازی های دولت ایران در بلند مدت سبب بروز آثار برگشت ناپذیر در محیط زیست این جغرافیا خواهد شد و به علت تعدد سدسازی های صورت گرفته در آزربایجان جنوبی و دیگر مناطق ترک نشین بدون تردید این مناطق به عنوان یکی از کاندید ها مطرح خواهند شد.    
سدی که به جای حیات، ممات آورد
آب­بند کانال کشاورزی لیلاب و نقش آن در نابودی اکوسیستم رودخانه­ی حاجیلار
احمد حسن­نژاد ارزیل: شکی نیست دگرگونی و تغییرات ایجاد شده توسط بشر در طبیعت به منظور بهره­گیری بیشتر از منابع طبیعی، پیامدهای سوئی بر محیط­زیست در پی خواهد داشت. پیامدهایی که برای کاهش و به حداقل رساندن دامنه­ی آنها بایستی به موقع چاره­اندیشی کرد وگرنه با به هم خوردن اکوسیستم طبیعی منطقه، نه تنها انسان­ها متضرر خواهند شد، بلکه محیط­زیست و پوشش گیاهی و جانوری منطقه به نابودی کشیده خواهد شد.
ساخت سدها و کانال­ها یکی از بزرگترین دخالت­ها و دست­اندازی­های بشر در محیط زیست به حساب می­آید. دخالتی که در کنار مزایا و منافع بی­شمارش، آثار زیان­بار و تخریبی زیادی بر جای می­گذارد. یکی از آثار زیانبار سدها در چرخه­ی حیات را می­توان به عینه در روند زندگی آبزیان مشاهده کرد. آبزیان در رودخانه­ها دارای تنوع گوناگونی هستند، تنوعی که با ساخت سد و بسته شدن جریان مستقیم آب، سیر نزولی به خود می­گیرد. تغییر شرایط رودخانه­ای به دریاچه­ای باعث خنک شدن آب خروجی سدها نسبت به آب سطحی دریاچه­ی پشت سد و رودخانه­های بالادست آن خواهد شد. اتفاقی که بر زندگی، تراکم، تنوع گونه­ای و غیره موجودات پایین­دست سد تاثیر خواهد گذاشت.
اکوسیستم و محیط­زیست بالادست سدها نیز از تاثیرات سوء احداث سدها و آب­بندها بی­نصیب نیستند. کاهش سرعت جریان آب در بالادست سد و دریاچه­ی آن، باعث انباشته شدن لای و سیلت می­شود. این امر در حیات جلبک­ها اعم از چسبنده و رشته­ای غیرمنشعب تاثیر منفی گذاشته و آنها را نابود می­کند. و چه بسا با نابود شدن یک حلقه از اکوسیستم،  نابودی حلقه­های دیگر زنجیره­ی اکوسیستم سرعت یابند. به عنوان مثال این مساله سبب می­شود گونه­های جانوری که خود را با جریان پیشین آب سازگار کرده بودند، نابود شده و گونه­هایی که با شرایط فعلی سازگاری بیشتری دارند، جایگزین آنها شوند.
ماهیان به عنوان فراوان­ترین جانوران آبزی رودخانه­ها، بیشترین صدمه را از سدسازی متحمل می­شوند. آنها همچون ماهیان دریاهای آزاد، مدام در حال مهاجرت هستند و هر کدام از مراحل تغذیه، رشد و تخمگذاری­شان نیازمند شرایطی متفاوت است. برخی از آنها در فصول گرم سال برای تخم­ریزی، در خلاف جریان آب حرکت می­کنند  تا خود را به بالادست رودخانه­ها که جریان آب بسیار آرام است، برسانند. با احداث سدها و آب­بندها بر روی یک رودخانه این مسیر قطع می­شود. قطع شدن این مسیر، تخم­ریزی و تغذیه­ی ماهیان را دچار اختلال کرده و زمینه­ی نابودی گونه­های نایاب ماهی­ها و کاهش جمعیت آنها را فراهم می­سازد.
با گسترش صنعت سدسازی در کشور، متاسفانه این اتفاق نامیمون بیولوژیکی در اغلب رودخانه­ها حادث شد. این در حالیست که بیشتر این سدها و آب­بندها، اندکی پس از افتتاح به دلیل انباشته شدن تلی از گل و لای در پشت­شان، تعطیل شده و بلااستفاده رها شده­اند و نه تنها هیچ نفعی غیر از بی­آبی رودخانه­ها و انقراض گونه­های جانوری ندارند، بلکه هر ساله هزینه­های گزافی برای بازسازی و نگهداری آنها صرف می­شود.
رودخانه­ی «حاجیلار چایی» یکی از همین صدها رودخانه­ی کشور است که از چند سال پیش به دلیل ساخت آب­بند کانال کشاورزی روستای لیلاب، اغلب گونه­های جانوری خود را از دست داده است. تا چند سال پیش گونه­های مختلفی از ماهیان در این رودخانه زندگی می­کردند که اینک هیچ اثری از آنها در بالادست آب­بند نیست. زمانی در فاصله­ی زمانی اواخر بهار و اوایل شهریور ماه، قسمت­های کم عمق رودخانه­های «دوگیجان»، «طرزم»، «ایری» و «اندریان» پر بود از بچه­ماهی­هایی که در هم می­لولیدند. کودکان و نوجوانان بخشی از اوقات فراغت خود را صرف صید ماهی از رودخانه می­کردند و پرندگان مختلفی برای تغذیه از ماهیان و آبزیان دیگر در حاشیه­ی رودخانه فرود  می­آمدند. اینک نه از آن ماهی­ها خبری هست و نه از آن پرندگان سیاه­رنگ سینه سفیدی که به محض نزدیک شدن به انسان، در داخل آب رودخانه فرو رفته و ده­ها متر بالاتر، از آب بیرون می­آمدند.
کانال کشاورزی لیلاب که به دلیل اشتباهات صورت گرفته در محاسبه­ی شیب لازم و ایرادات فنی دیگر، به محض بهره­برداری دچار آسیب اساسی شده و از گردونه بهره­برداری خارج گردید، اینک به نیزاری انبوه مبدل گشته است. این کانال علیرغم صرف هزینه­های میلیاردی، نه تنها اراضی زراعی پایین دست لیلاب را مشروب نکرد، بلکه اندک امید اهالی آن را به یاس بدل کرده و آنها را آواره­ی شهرها و روستاهای حاشیه­ی پایتخت کرد.
آثار زیان­بار این کانال بر محیط­زیست و اکوسیستم رودخانه­ی حاجیلار، سالهاست اهالی منطقه و دوستداران محیط­زیست را رنج می­دهد. متاسفانه پیگیری­های مکرر اهالی منطقه مبنی بر تخریب و از میان برداشتن این آب­بند، با بی­توجهی مسئولین ذیربط بویژه مسئولین سازمان محیط­زیست استان روبرو شده است. بنابراین جا دارد متولیان امر پاسخگوی افکار عمومی در این رابطه شده و بگویند، تا چه زمانی، اهالی منطقه شاهد نابودی محیط­زیست و اکوسیستم رودخانه­ی حاجیلار  خواهند شد؟ و طبیعت زیبای خداوندی و ماهیان و آبزیان این رودخانه تا کی چوب ندانم­کاری و قصور و کوتاهی مسئولان بی­مسئولیت را خواهند خورد؟

۱۳۹۲/۰۲/۲۶

کرمان، یزد و اورمیه: دو نگاه متفاوت و تبعیض آمیز

بر اساس اخبار سایت دولتی ایسنا امروز پنجشنبه مصادف با 26 اردیبهشت 1392 عملیات اجرائی طرح به اصطلاح ملی شیرین سازی و انتقال آب خلیج عربی که با عنوان طرح ساقی کوثر نام گرفته است با حضور جمعی از مسئولین دولت ایران آغاز شد.
بر اساس منابع خبری منتشر شده هدف از طرح انتقال آب خلیج عرب به کرمان تامین بخشی از آب مورد نیاز برای بخش های صنعت، کشاورزی و شرب کرمان و یزد و ... بیان شده است. طرح فوق در فاز اول روزانه حدود 150 هزار هکتار مترمکعب آب شیرین با استفاده از تکنولوژی اسمز تولید خواهد نمود، طرح فوق به عنوان بزرگترین طرح آب شیرین کن خاورمیانه نام گرفته است. 
متاسفانه از بودجه ملی که صرف این طرح شده کوچکترین خبری در مدیای دولتی منتشر نشده است، ولی بدون تردید برای به یدک کشیدن لقب بزگترین طرح آب شیرین کن خاورمیانه بی شک حجم زیادی از بودجه صرف گردیده است.
حال سوال اینجاست، تفاوت میان اورمیه و یزد - کرمان در چیست؟ چرا دولت ایران دو نوع نگرش متضاد و تبعیض آمیز به این شهرها دارد؟ آیا طرح میلیاردی برای انتقال آب از خلیج عرب به کرمان – یزد ارجحیت دارد یا نجات دریاچه اورمیه که 70% به سبب سدسازی های بی حساب و کتاب خشک شده است؟ آیا این نوع نگاه تبعیض آمیز آشکار تفاوت قائل شدن به شهروندان یک کشور تنها به علت تفاوت زبانی / ائتنیکی گروه مغلوب با گروه سلطه گر غالب نیست؟ آیا جرم دریاچه اورمیه تنها قرار گرفتن در آزربایجان جنوبی و منطقه ای ترک نشین هست که می باید خشک شود، یا اینطور بپرسم که دریاچه اورمیه در کرمان و کویر یزد بود دولت نیز رفتار بی تفاوت کنونی را داشت، دولتی که برای بخش صنعت و کشاورزی کویر یزد و کرمان از خلیج عرب طرح انتقاق آب را با نام و بودجه ملی تحقق می بخشد ولی تاکنون حتی نه تنها در راه احیاء دریاچه اورمیه بلکه در مورد علت خشکانیده شدنش از بعد علمی کوچکترین تحرکی ندارد مگر خواست دعا برای بارش باران. چرا احیاء دریاچه اورمیه جزء تعریف ملی قرار نمی گیرد ولی طرح انتقال آب خلیج عرب به کرمان و یزد جزء قالب ملی بودن می شوند؟ آیا جرم جامعه ترک تنها به سبب به یدک کشیدن اجباری هویت و زبان ترکی می باشد که می باید دریاچه اش جزء محدوده تعریف ملی بودن قرار نگیرد ولی کویرهای کرمان و یزد به سبب قرار گیری در جایگاه ملی بودن آباد شوند.

۱۳۹۲/۰۲/۲۵

دریاچه‌ی چیتگر تهران و دریاچه‌ی اورمیه‌ی آزربایجان

سرانجام دریاچه‌ی چیتگر تهران که به عنوان بزرگترین دریاچه مصنوعی خاورمیانه و بزرگترین پروژه تفریحی تهران لقب گرفته توسط مسئولین دولت ایران افتتاح شد.
افتتاح دریاچه‌ی مصنوعی چیتگر تهران در حالی صورت می پذیرد که بسیاری از دریاچه های طبیعی منطقه جغرافیائی ایران از جمله دریاچه‌ی اورمیه‌ی آزربایجان به علت سیاست های غلط دولت ایران و به سبب سدسازی بی حساب و کتاب حدود 70% از مساحت خود را از دست داده و بنا به گفته کارشناسان بی طرف منطقه ای / جهانی در صورت تداوم پروسه فعلی و بی تفاوتی دولت ایران طی 3 الی 5 سال پیش رو تماماً خشک خواهد شد.
ساخت دریاچه مصنوعی چیتگر تهران حدود 3 سال پیش آغاز شد و طی این سالها میلیارد تومان بودجه ملی صرف ساخت این دریاچه گردید، در حالیکه مسئولین دولت ایران از عدم وجود بودجه کافی برای احیاء دریاچه‌ی اورمیه‌ی آزربایجان خبر می دهند. قابل تامل ترین مسئله در ساخت این دریاچه مصنوعی بودجه صرف شده برای ساخت مرحله اولیه و تداوم فازهای بعدی دریاچه تهران می باشد که هنوز احدی از سیستم دولتی کوچکترین سخنی در این مورد بیان نکرده است. نکته دوم تامین آب مورد نیاز دریاچه مصنوعی چیتگر تهران می باشد که علارغم خشکسالی در ایران و کمبود منابع آب شیرین چگونه است که آب این دریاچه تامین گردیده و در سالهای آتی نیز تامین خواهد شد. نکته سوم دریاچه‌ی مصنوعی چیتگر تهران بر اساس کدام طرح کارشناسی صورت پذیرفته است. 
حال می باید از مسئولین دولت ایران پرسید: 
براستی تفاوت دریاچه مصنوعی چیتگر تهران و دریاچه‌ی اورمیه‌ی آزربایجان چیست؟ که ساخت یکی با صرف هزینه های ملی و نجومی صرفاً پروژه ای تفریحی بوده و در آنسو حیات و احیاء دیگری به زندگی میلیونها انسان بستگی دارد. 
علت این تبعیض آشکار دولت ایران بر علیه ملت ترک چیست؟
آیا "آزربایجان جنوبی" جزئی از ایران نیست؟ یا صرفاً مسئله دریاچه اورمیه و احیائش آلت بازی دلقک های انتخاباتی می باشد که تنها در زمان نزدیک شدن به اصطلاح انتخابات یاد دریاچه اورمیه می افتند؟ برای مثال احمدی نژاد چند روی پیش که به شهر اورمیه آمده بود از مردم خواست تا برای احیاء دریاچه اورمیه دعا کنند، گوئی تاکنون مسائل زیست محیطی دنیا با دعا و تذکره نویسی حل شده تا این نسخه برای دریاچه اورمیه نیز تجویز شود. یا منوچهر متکی خبر از احیاء دریاچه اورمیه در دولت آینده در صورت پیروزی به اصطلاح در انتخابات می دهد، گوئی زمانیکه وی عهده دار مسئولیت دولتی بوده حتی نام دریاچه اورمیه را شنیده بود که اکنون شعار احیائش را در دولت آینده می دهد. یا پروژه های فانتزی به مانند باروری سازی ابرها هر از چندگاهی به علت جلوگیری از حساسیت های جامعه ترک بروز میشود، گوئی تاکنون کدام دریاچه و تالاب خشک شده در دنیا با بارورسازی ابرها احیاء شده که دریاچه اورمیه دومی اش باشد.  
کارشناسان محیط زیست مهمترین علت خشکانیدن دریاچه اورمیه را سدسازی، افزایش سطح زیر کشت به حدود دوبرابر، سیستم آبیاری قدیمی، مدیریت غلط منابع آبی، چاه های غیرمجاز، تغییرات اقلیمی ناشی از سدسازی، راندمان پائین آبیاری، نوع گونه های کاشته شده در حوزه دریاچه اورمیه، پل میانگذر تبریز – اورمیه و ... معرفی می کنند و مهمترین گام در راه احیاء دریاچه اورمیه را گشودن مقدار مشخصی آب بر روی دریاچه اورمیه معرفی می کنند که تاکنون عملی نشیده است.

۱۳۹۲/۰۲/۲۴

سدسازی مهمترین عامل قتل عام طبیعت آزربایجان جنوبی

تونس که مبداً قیام های دمکراسی خواهانه جهان عرب که به عنوان "بهار عربی" می باشد در 26 تا 30 مارس میزبان "فورم اجتماعی جهانی" بوده است. در 12 همین گردهمائی World Social Forum حدود 5 هزار فعال مدنی و حقوقی از 480 سازمان غیردولتی و 148 کشور جهان شرکت داشتند. متاسفانه به علت مشغله کاری در زمان تشکیل این فروم فرصت نشد تا مطالبی را ترجمه و ارائه کنم، ولی به علت اهمیت موضوع اشاره کوتاهی به آنچه در این همایش گذشته خواهم پرداخت.
یکی از مهمترین بخش های این همایش گفتگو و بحث در مورد سدسازی های صورت گرفته در بسیاری از نقاط جهان از جمله ایران، هندوستان، پرو، ترکیه و ... و نتایج این سدسازی ها بر روی محیط زیست و جانداران بوده است. در کنار سدسازی نقش معادن در تخریب محیط زیست و نابودی گونه های جانوری نیز در دانشگاه المنار در کنفرانسی که بدین بابت تحقق یافته بود با حضور صدها کارشناس جهانی تشکیل شد.
متاسفانه به علت عدم وجود نهادها و سازمانهای غیردولتی فعال در حوزه محیط زیست آزربایجان جنوبی هیچ شرکت کننده ای در این همایش از آزربایجان جنوبی شرکت نداشته و فرصت ایده آلی را برای بحث در مورد سدسازی های صورت گرفته در آزربایجان جنوبی از دست داده ایم. در این کنفرانس بسیاری از دوست داران محیط زیست و مخالفان سدسازی از جمله از ترکیه، عراق و دیگر کشورهای همسایه حضور داشته اند و به نقد سدسازی کشورهای مذکور پرداخته اند. علارغم اینکه در کنفرانس نام چین، ترکیه و ایران به عنوان 3 کشوری که طی سالهای گذشته بیشترین سدسازی را انجام داده اند یاد شده متاسفانه از آثار زیانبار سدسازی از جمله فاجعه زیست میحطی دریاچه اورمیه سخنی به میان نیامده است. 
بر اساس نظرات مخالفین سدسازی در این همایش سدسازی های صورت گرفته در دنیا تاکنون سبب مهاجرت اجباری بیش از 10 میلیون انسان، نابودی فرهنگ ها و زبان های مردمان محلی ساکن در محوطه سدسازی ها،  ترویج فقر، نابودی تنوع زیستی و جانوری و ... گشته است. مخالفین سدسازی آب های پشت سدها را مهمترین خطر برای مردمان محلی که در حوزه سدها زندگی می کنند شمارده اند.
سدسازی یکی از مهمترین عامل ها در گرم شدن کره زمین
بر اساس یافته های علمی سدسازی عاملی تاثیرگذار در افزایش دمای کره زمین و تغییرات اقلیمی می باشد در عین حال سدسازی سبب وجود رابطه دراماتیک مابین دولتها می گردد. برای مثال روابط ناشی از سدسازی مابین ترکیه و عراق یکی از این نمونه ها می باشد. در عین حال سدسازی منفعت اقتصادی برای مردمان محلی نداشته و حتی سبب گریز توریست ها و جهانگردان از مناطق سدسازی شده می گردد. 
سدسازی سبب عدم کیفیت و کاهش حجم آب می گردد
یکی دیگر از کارشناسان مخالف سدسازی نظرات خود را در مورد سدسازی های صورت گرفته در ایران چنین بیان می کند:
به خاطر سدسازی های صورت گرفته در ایران حجم آب ورودی به عراق بسیار کاهش یافته و تخمی نها نشان از کاهش 50% حجم آب ورودی به عراق از مسیر ایران را نشان می دهد، در عین حال به علت سدسازی آب وارده به عراق بسیار بی کیفیت می باشد. سدسازی های صورت گرفته بر رودهای دجله و فرات تاثیرات مخربی نیز در شط العرب داشته است و بسیار از گونه های گیاهی و جانوری منطقه نابود شده است. 
شاید در وهله اول و دید عوام سدسازی سبب ترویج و توسعه کشاورزی در آزربایجان جنوبی گشته ولی همان انسانهای عادی نیز به بهترین شکل ممکن امروز در زمین هایشان مشاهده می کنند که دیگر خاکشان حاصلخیزی قبلی را نداشته و فرسایش عمده ای در خاک مشاهده می کنند به طوریکه علارغم استفاده بیش از حد از مواد و سموم شیمیائی دیگر نمی توانند محصولات گذشته را به ارمغان بیاورند. در عین حال مسائل زیست محیطی ناشی از نتایج این همه سدسازی در آزربایجان جنوبی در موضوع خشک شدن دریاچه اورمیه به خوبی خود را نشان می دهد، در حالیکه در میان – بلند مدت آثار بسیار زیان بارتری گریبانگیر جامعه ترک خواهد شد. امروز در حالیکه در کشورهای توسعه یافته و غربی سالهاست که سدسازی به عنوان عامل تخریب کننده محیط زیست نگریسته می شود ایران جزء 3 کشور برتر سدسازی دنیا بوده و بسیاری از مسئولین به این مسئله می نازند.

۱۳۹۲/۰۲/۲۲

تصاویر ماهواره ای دریاچه اورمیه از سال 1984 تا 2012

به تازگی شرکت اینترنتی گوگل، سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) و سازمان زمین شناسی آمریکا (USGS) طی پروژه مشترکی سعی در ارائه تصویری از تغییرات دنیا از سال 1984 تا به سال 2012 داشته اند.
نام پروژه مذکور Timelapse می باشد که از جمع آوری تصاویر مختلف و متعدد فضائی در فواصل مشخص زمانی از سال 1984 تا به امروز تشکیل می شود. طی این پروژه حدود 2 میلیون و 68 هزار و 467 تصویر فضائی برای هر چه دقیقتر شدن تصاویر مورد استفاده واقع گردیده است. این تعداد از تصاویر حدود 909 ترابایت فضا نیز اشغال نموده است. 
در پروژه مشترک گوگل تصاویر متعددی از سراسر دنیا از جمله جنگل های آمازون، دریاچه های خشکیده شده، سدها و ... ارائه شده است. بنا به نظر کارشناسان علت این تغییرات اکولوژیکی در دنیا تغییرات اقلیمی، نابودی جنگ های آمازون، خشک شدن تالاب ها، توسعه روز افزون شهرنشینی و ... بیان شده است. علت انتخاب سال 1984 برای ارائه تصاویر فضائی شروع به ارائه سرویس ماهواره های با ارتفاع کم در آن سال بیان شده است.   
 نکته قابل تامل در این پروژه قرار گرفتن نام و تصویر دریاچه اورمیه می باشد که تصاویر دریاچه اورمیه از سال 1984 تا به 2012 نیز به صورت انیمیشن وار منتشر گردیده و همانطور که در تصویر ارائه شده در وبلاگ اخبار دریاچه اورمیه نیز مشاهده می شود تصویر فوق پروسه خشک شدن دریاچه اورمیه طی 28 سال را به بهترین شکل ممکن ارائه می کند که دریاچه اورمیه طی این سالها چگونه به وضعیت بحرانی امروزی رسیده است. علارغم وضعیت بحرانی دریاچه اورمیه این نگین آزربایجان تاکنون کوچکترین قدمی از سوی دولت ایران در راه احیاء دریاچه اورمیه تحقق نیافته است مگر سخنان قرون وسطی و عوام فریبانه همچون درخواست دعا کردن برای بارش باران و یا اعمال فانتزی مثل باورسازی ابرها و ... که همگی نشان از عدم وجود اراده لازم برای احیاء دریاچه اورمیه را نشان می دهد، گوئی آزربایجان جنوبی ایران نیست ...
کارشناسان بی طرف محیط زیست مهمترین علت خشکانیده شدن دریاچه اورمیه را سدسازی های بی رویه دولت ایران، افزایش سطح زیر کشت طی 33 سال گذشته به دوبرابر، افزایش جمعیت در حوزه دریاچه اورمیه، افزایش مصرف آب، تغییرات اقلیمی ناشی از سدسازی ها، سیستم آبیاری قدیمی که سبب بهره وری 30 از آب می گردد، مدیریت غلط منابع آبی، نوع نگرش دولت ایران به مسئله که زمانی دریاچه اورمیه را تهدیدی تلقی می نمود و ... بیان می شود.
علاوه بر اینکه سدسازی بی رویه در آزربایجان جنوبی سبب خشک شدن دریاچه اورمیه گردیده است بدون تردید در میان - بلند مدت سبب فجایع زیست محیطی و اکولوژیکی متعددی نیز خواهند گشت.