۱۳۹۲/۰۱/۱۰

سدسازی نیم میلیارد انسان را به فقر و فلاکت کشانده است

نوشتهء آنه مینارد – نشنال جیوگرافیک آمریکا – ترجمهء عبداللطیف عبادی
با سدهایی که در دنیا ساخته میشوند ، شهرهایی هم هستند که بواسطهء آنها  در سرزمینهای خشک پدیدار میشوند و رونق می گیرند . اما به چه قیمتی؟ گزارشهایی علمی که جدیدا” منشر شده اند نشان می دهند که این سدها هزینه ای گزاف را بر مردمی فقیر تحمیل می کنند . برایان نیچر مدیر برنامهء جهانی آب اشامیدنی تخمین می زند که در یک قرن گذشته ،  چهل تا هشتاد میلیون نفر بطور مستقیم به دلیل ساخته شدن این سدها ( و بر اثر به زیر آب رفتن خانه و کاشانه و زمینها و محل زندگی و معیشتشان ) آواره شده اند . اما جدای از آنها ، چه تعداد از مردمی که در پایین دست سدها زندگی می کنند نیز متحمل رنج و مرارت شده اند؟ مطالعات و سنجشهای آماری برنامهء جهانی آب شیرین این جمعیت را بالغ بر ۴۷۲ میلیون نفر تخمین می زند . برایان ریچر می گوید علاوه بر کشاورزان زمین از دست داده و ماهیگیران بی کار شده ای که سدها زندگی آنها را ساقط کرده اند ،  سایر کسانی که در جوار رودخانه های مسدود شده و در پایین دست و بالا دست آن رودخانه ها زندگی می کنند نیز بعد از ساخته شدن این سدها و برهم خوردن روال طبیعی زندگی شان دیگر قادر به ماندن در سرزمین تاریخی خود نیستند چراکه نمی توانند خود را با شرایط جدید وفق بدهند و دچار فلاکت میشوند . برای مثال وقتی در سال ۱۹۷۹ سد ماگا در کشور آفریقایی کامرون ساخته شد ، خودبخود زمینهایی کشاورزی که هر ساله و بطور طبیعی با طغیان آبهای آن رود به زیر کشت می رفتند خشکیدند و با متوقف شدن جریان آن رودخانه در پشت سد ، ماهیگیران نیز بیکار شدند و ویژگی های طبیعی و جغرافیایی منطقه برهم خورد . بطوری که سالیانه دو میلیون و چهارصد هزار دلار به اقتصاد محلی آن منطقه زیان وارد شد و بتدریج فقری ناخواسته دامنگیر مردم آن کشور گردید . اتحادیهء جهانی محیط زیست وضعیت زندگی در اطراف هفت هزار سد دنیا را تا شعاعی ده کیلومتری بررسی کرده است . مردمی که در روستاها و مناطق عشایری و دهکده های بالا دست و پایین دست این سدها زندگی می کنند سرنوشت غم انگیزی داشته اند . هشتاد و پنج درصد از مردمی که ساخته شدن سد زندگی شان را به فلاکت کشانده است در قارهء آسیا زندگی می کنند .
ساختن سدهای جدید در جهان به حالت انفجار رسیده است .   بطوریکه تعداد سدهای بزرگ ( با ارتفاع بالای ۱۵ متر ) از ۵۰۰۰ سد در سال ۱۹۵۰ به  ۵۰۰۰۰  (پنجاه هزار)  سد در سال جاری رسیده  است .  خوبی ها و مزایایی که ساخته شدن سدها در بر دارند بر کسی پوشیده نیست . شهرها پیشرفت خود را مدیون همین سدها هستند و از سیاتل آمریکا  گرفته تا شهر شانگهای چین ، سدها تامین کنندهء آب و بخشی از انرژی برق مورد نیاز برای زندگی روزمره مردم و نیز استفاده در صنایع کشاورزی هستند . اما ساندرا پاستل مدیر برنامهء سیاست جهانی آب می گوید بهایی که برای ساخت و داشتن این سدها پرداخته میشود به مراتب بیشتر از از حاصلی است که از ساختن و داشتن آنها به دست می آید . به عبارتی دیگر،  زیان سدها بیشتر از سود و فایدهء آنهاست . سدها نه تنها زندگی مردم محلی ،  بلکه کل اقلیم زیست محیطی و جغرافیایی یک منطقه را ویران می کنند . یکی از کارشناسان سازمان ملل متحد می گوید :  وقتی سدی ساخته میشود و به درستی از آن استفاده نمی شود و مدیریت لایقی هم ندارد ، نتیجه اش بستن جریان زندگی یک رودخانه است . درست مانند بستن راه تنفس بر یک بیمار . او به برای مثال به سد گلن اشاره می کند که چگونه مسیر طبیعی و تاریخی رودخانهء کلرادو را در منطقهء گراند کانیون آمریکا بر رودخانه بست و اقلیم مسیر طبیعی رودخانه را خشک و شوره زار کرد و چرخهء حیات را نیز در آنجا از بین برد . اخیرا” دولت آمریکا متوجه  زیانهای فاجعه بار سدها شده است . این کشور برای چارهء کار ، راه بخشی از آب رودخانه را که پشت سد نگه می داشت و برای چرخاندن ژنراتورها و تولید برق از آن استفاده می کرد را باز نمود و با کاهش برق ، عملیات احیای محیط زیست مسیر این رودخانه را آغاز کرد ،  و البته در عوض بهای برق را افزایش داد . اما نجات رودخانه های آمریکا در همین یک موضوع خلاصه نمی شود و عملیات مهمتری در جریان است که طی آن سدهایی بزرگ ویران شده و از سر راه رودخانه های آمریکا برداشته خواهند شد . برای مثال در مدت اخیر  ، تنها دو سد بزرگ از روی رودخانهء پنوداسکات در ایالت ماین به این خاطر برداشته شدند تا محیط زیست و بخصوص زندگی ماهی ها در آن منطقه دوباره احیا شود و صنعت ماهی گیری نیز رونق بگیرد .
اما در همه جا یک چنین روندی وجود ندارد و  سدهای بی شماری به سرعت در دنیا ساخته میشوند . تنها در کشور برزیل برنامهء ساخت ۱۷۰۰ سد در حال بررسی و یا اجرا هست و گویی در آنجا کسی از نتایج منفی و فاجعه بار سدهای بی دلیلی که در گذشته ساخته شده اند درس عبرت نگرفته است . یکی از کارشناسانی که از سوی سازمان ملل متحد به بررسی ساخت سدهای جدید در جهان پرداخته است می گوید : بجای ساخت سدهای جدید می بایست بازدهی سدهای فعلی را بالا برد . مشکلی که بسیاری از سدهای ساخته شدهء فعلی با آن روبرو هستند حجم عظیم رسوب گذاری رودخانه ها در پشت آنهاست . به این ترتیب ، هم سدها کارایی خود را از دست می دهند و هم اینکه حیات جانداران آبزی در آن رودخانه های بسته شده از بین می رود .  وی می افزاید  متاسفانه ما شاهد این هستیم که سد سازان اهمیتی به عواقب فاجعه بار زیست محیطی و اقلیمی و نیز اجتماعی ناشی از ساختن این سدها نمی دهند و بی توجه به هشدارهای ما کار سدسازی خود را پیش می برند . یکی دیگر از کارشناسان برنامهء جهانی آب می گوید : عواقب منفی و خسارتهای اجتماعی و زیست محیطی وارد شده از سوی ساخته شدن سدها می بایست به عنوان بخشی از هزینه ساخت و داشتن آنها محسوب شود تا کسانی که سد می سازند بدانند  برای ساختن و داشتن این سدها چه هزینه های زیست محیطی و اجتماعی پرداخت شده و تا آن سدها پابرجا هستند ، چه هزینه هایی همچنان پرداخت باید شوند . سازمان ملل متحد در گزارشی نوشته است که : اگر با ساختن سدهای جدید بخشی از محیط زیست نابود گردد و یا وضعیت معیشتی و زندگانی مردمی که در آن مناطق زندگی می کنند بدتر شود ، دیگر نمی توان ساختن و داشتن آن سدها را نمونه ای از پیشرفت و توسعهء پایدار در یک کشور نامید
منبع نوشته:
http://tinyurl.com/cxyc3yq
تصویر: سد گلن کانیون بر رودخانهء کلورادوی آمریکا - عکس از نشنال جیوگرافیک

۱۳۹۲/۰۱/۰۹

نماینده اردبیل: حتی یک ریال هم برای دریاچه اورمیه و تالاب ها خرج نشد

آقای کمال الدین پیرموذن با مصاحبه کوتاهی که با خبرگزاری پویش داشته است آب پاکی را بر روی دست دولت ایران ریخته و به قولی سخنان رشته شده حول مسائل دریاچه اورمیه پنبه کرده است.
وی طی سخنان خود از عدم پیگیری مسئله زیست میحطی دریاچه اورمیه و حتی عدم تحقق 1 ریال از سوی دولت را بر زبان آورده که در نوع خود قابل تامل می باشد. 
نماینده اردبیل عضو کمسیون محیط زیست مجلس ایران می باشد و در کنار عدم مسئولیت پذیری دولت ایران در قبال احیاء دریاچه اورمیه بر مسائل زیست میحیطی و اکولوژیکی دیگری نیز که هیچ کدام تحقق نیافته اند تاکید کرده است.
گرچه که جامعه ترک خود به وضوح از عدم تحقق مسائل احیاء دریاچه اورمیه به خوبی آگاه هست و لزومی به سخنان نماینده دولت ایران نیست، ولی سخنان تامل برانگیز فوق از سوی نماینده دولت نشان از عمق فاجعه می باشد.
بر اساس گفته های کارشناسان بی طرف جهانی و منطقه ای دریاچه اورمیه بر اثر سدسازی های بی رویه که حق آبه دریاچه اورمیه را نادیده گرفته اند و مسائل دیگری همچون افزایش 2 برابری سطح زیر کشت، سیستم آبیاری قدیمی و ... به بدترین شرایط اکولوژیکی خود طی هزاران سال گذشته رسیده است، به طوریکه بر اساس آمار دولتی غیرقابل استناد اکنون 70% دریاچه اورمیه خشک شده است.
خشک شدن دریاچه اورمیه نه تنها کشاورزی را در منطقه نابود خواهد ساخت بلکه سبب بزگترین کوچ اجباری تاریخ بشر به سبب فاجعه زیست محیطی خواهد شد در کنار این مهاجرت اجباری سونامی های نمک، شیوع انواع سرطانهای پوست و ریه، افزایش گرمی هوا و صدها مورد دیگر از جمله عوارش خشک شدن دریاچه اورمیه می باشد.
منبع گفته نماینده اردبیل:
خبرگزاری پویش 
http://tinyurl.com/c62tf3k

Urmiye Gölünü Qorumaq üçün İran devleti Pul Xerclemeyibdir


Umud Urmulu
Güney Azərbaycan, Urmiye: Ərdəbilli Millət vəkili olan Kəmaləddin Pirmüəzzinin iranin puyesh.net düşərgəsilə (sitə) verdiği söyləşiyə görə iran Devləti indiyədək Urmiye Gölünü qoruamq amaclı bir Riyal olsa bilə Pul Xərcləməyib.
Ərdəbilli Millət Vəkilinin Dediğinə Görə Urmiye Gölü yanı sıra heç bir Göl və Gölməçəni Qorumaq üçün 1391 ci ildə heç bir addım atılmayıbdır.  
Kəmaləddin Pirmüəzzin iran Ulusal Məclisində Çevre və Doğa komisyonu üyəsidir və Çevreilə ilgili verdiği söyləşidə iran devlətini sorumluluqlarını yerinə gətirməməsi üçün Eleşdirmişdir.
Zaman keçdikcə Türk Ulusu yox bəlkə devlət tərəfindən seçilmiş insanlarında iran devlətinin Urmiye Gölü haqqında heç bir addım atmayıb və yanlız Qara Propaganda yaptığını dilləndirməktədir, eləcə dəfələrcə Lake Urmia News olaraq Devlətin Urmiye Gölünü Qoruamq qonusunda heç bir addım atmadığını və atmamağada israrlı olduğunu söyləmişik və bu tür devlət tərəfindən Seçilmiş insanlarında bu qonuya Açiqliq Gətirmələri bizim ön Görüşlərimizin doğru olduğunu qanıtlamaqdadır.
Urmiye Gölü Güney Azərbaycanin Batısında bulunmaqadır və iran devlətinin Tuğralı (Rəsmi) verilərinə Görə indi 70% qurumuşdur, Çevre və Doğa Uzmanları Urmiye Gölünün Qurumasını Tikilən Barajlar, Əkinçilik Alanlarının 2 qata Qartması, yanlış su yönətimi, Əski sulama Sistemi vs Göstərməktədirlər. Iran’nin Urmiye, Təbriz və bir çox Türk şəhərində Urmiye Gölünü Quruması üçün Çevresəl Göstərilər olmuş ancaq iran devləti Basqı və Qanlı bir biçimdə bu Çevresəl Göstərilərin basdırılmasını bacarmışdır.   
Xəbərin farsca Qaynağı:
http://tinyurl.com/c62tf3k

۱۳۹۲/۰۱/۰۷

لیست تعداد سدهای ایران به تفکیک استان ها

گرچه که امروزه بسیار از کشورهای توسعه یافته از مضرات سدسازی و نتایجی که بر میحط زیست می گذارد آگاهند و جنبش های مبارزه با سدسازی به صورت وسیع در حال گسترش می باشد ما در ایران شاهد ترویج سدسازی می باشیم. سدسازی در ایران در حالی صورت می گیرد که بسیاری از دریاچه ها و تالاب ها در ایران تماماً یا به صورت برگشت ناپذیر خشک شده اند، به نظر کارشناسان بی طرف میحط زیست منطقه ای و جهانی مهمترین علت خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها در ایران سدسازی بدون حساب و کتاب و بدون در نظر گرفتن نتایج محیط زیست منطقه می باشد. در همین راستا دریاچه اورمیه که اکنون بنا به آمار دولتی حدود 70% از ان خشک شده است جزء مهمترین نشانه های تخریب و مضرات سدسازی در ایران می باشد که فاجعه زیست محیطی قرن را رقم زده است. بر روی دریاچه اورمیه بیش از 70 سد ساخته شده است که با سدسازی های صورت گرفته و به سبب عدم درنظرگیری حق آبه دریاچه اورمیه امروزه وضعیت دریاچه به صورت بحرانی قابل شهود نمایان شده است. این در حالیکه می باشد که دولت ایران مهمترین علت خشک شدن دریاچه اورمیه را به تغییراقلیمی، کاهش بارازن و مسائل مرتبط رجوع می کند، در حالیکه کارشناسان بی طرف محیط زیست در کنار سدسازی مهمترین علت خشک شدن دریاچه اورمیه را توسعه سطح زیرکشت طی 30 سال گذشته به 2 برابر را معرفی می کنند.
بر اساس آخرین آمار دولت ایران اکنون حدود 1.321 سد در ایران ساخته شده است، در زیر لیست آمار سدهای ساخته شده به تفکیک استان جمع آوری و ارائه گردیده است.


۱۳۹۲/۰۱/۰۶

آثار زیانبار سدسازی بر محیط زیست /با نگرشی بر دریاچه اورمیه

آثار زیانبار سدسازی بر محیط زیست /با نگرشی بر دریاچه اورمیه
سدسازی در کنار فوایدی که دارد مضرات متعددی نیز برای میحط زیست به ارمغان می آورد که از این مضرات می توان به :
1- تخریب اراضی جنگلی در بالادست و ارتفاعات
2- تغییر اکوسیستم های آبی و مناطق و موجودات وابسته به آن
3- تبخیر بیش از معمول آب از پشت سدها
4- تخریب آثار باستانی
5- نابودی محیط زیست در مناطق زیردست
6- خالی ماندن سفره های آب زیر زمینی که در مسیر جلوی سد قرار دارند
7- زهدار شدن و بالا آمدن آب سفره های زیر زمینی و در نتیجه کاهش توان تولید آنها.
...
در همین راستا و بر اساس نظر کارشناسان بی طرف جهانی و منطقه ای ساخت سدهای بی حساب و کتاب در حوضه دریاچه اورمیه سبب خشک شدن دریاچه گشته است و نابودی دریاچه اورمیه یکی از مهمترین تاثیرات سدسازی بدون برآورد نتیجه ای که بر اکوسیستم می گذارد می باشد. هم اکنون بر رو دریاچه اورمیه نزدیک به 70 سد ساخته شده است.
در مورد آثار سوء سدسازی آقایان محمد درویش و پرویز کردوانی مصاحبه ای داشته اند که در همین مصاحبه اندک می توان به آثار سوء سدسازی پی برد. برای گوش دادن به این مکالمه می توانید از اینجا اقدام کنید.

نگرشی بر سدسازی بی حساب و کتاب در ایران

اومود اورمولو: آمار سدهای شکل ارائه شده مربوط به سال 1389 می باشد و آخرین آمار دولتی حاکی از وجود60 سد بهره برداری رسیده تنها در آزربایجان شرقی، 12 سد در مرحله اجرا و 46 سد در مرحله مطالعاتی می باشد که مجموعاً 117 سد می شود، در آزربایجان غربی نیز 20 سد به بهره برداری رسیده، 12 سد در مرحله اجرا و 46 سد در مرحله مطالعاتی می باشد که مجموعاً 63 سد می گردد.  
نویسنده: فاطمه ظفرنژاد 
روند شگفت انگيز سدسازى در كشور كه در جدول زير نشان داده مى شود بيانگر افراط لجام گسيخته در ساخت وساز در آبخيزهاى كشور است. مقالات گردآورى شده دراين مجموعه تنها گوشه اي از تخريب هاي ناشي از ساخت وساز در حوزه هاي آبخيز را نشان مي دهد.
با توجه به پرونده 1271 سد، 588 سدساخته شده، 137 سد دردست ساخت، و 546 سد دردست مطالعه كه به خاموشى همه رودهاى كشور حتى رودهاى هميشگى مانند زاينده رود و پرآب ترين آنها يعنى رود قابل كشتيرانى كارون انجاميده است، مهم ترين جستارهايى كه در نقد سدسازى كشور مى توان به آن اشاره كرد شيوه تصميم گيرى براى ساخت و اجراى سدهاست كه 
1- با نقض آشكار اصول 44، 48 و 50 قانون اساسی،
2. با نقض آشكار تعهدات ملى در همايش ريو ( دستور 21 ) و در امضاى پيمان مبارزه با بيابانزايى،
3. با تقليد نسنجيده از الگوهاى توسعه نابومى،
4. با هزينه هاى هنگفت از منابع بخش عمومى،
5. با تصميم گيرى ناپاسخگوى كارگزاران دولتى و شركت هاى منتقع در سدسازى،
6. بدون هيچگونه نظرپرسى از جوامع بومىِ مالك و صاحب حقابه ها و منابع طبيعى،
7. با پيامدهاى ناسازگار بر معيشت و زندگى مردم بومى حوضه هاى آبخيز و آبريز يعنى گروه هاى مولد كشاورز و باغدار و دامدار و عشاير و ماهيگير و صنعتگر صنايع بومى در پائين دست از يك سو و كشاورزان و باغداران و عشاير و ساير جوامع مولد مخزن سدها از سوى ديگر،
8. و سرانجام با اثرات بسيار منفى بر سيماى سرزمين و پيكره هاى آبى از رودها تا تالاب ها و درياچه ها، و نيز با پيامدهاى جدى بيابانزايى در جنگل ها و مراتع به اجرا مى روند.
در مطالعات و بررسى هاى يكسونگرانه و جانبدارانه اى كه براى سدهاى كشور انجام شده جستارها و مقوله هاى زير يا اصلاً انجام نشده اند يا بگونه اى نادقيق، غيرتحليلى و بدون ژرف انديشى و جامع نگرى انجام شده اند:
1) مطالعات نيازسنجى- آيا نياز حقيقى به تامين آب يا برق وجوددارد؟ اگر اين مطالعه انجام شده بود شايد بسيارى از سدهاى حوضه درياى خزر، دریاچه اورميه... اصلا مطرح نمى شدند چه رسد به ساخته شدن.
2) مطالعات گزينه يابى- براى تامين نياز كدام گزينه ها وجود دارند؟ آيا تغيير كارايى مصرف، براى نمونه افزايش كارايى 40 – 30 درصدى كنونى آبيارى، تامين آب با هزينه كمتر نيست؟ آيا نيروگاه گازى، سيكل تركيبى، بادى، خورشيدى، يا اعمال مديريت تقاضا و كاهش هدررفت، برق ارزانتر تامين نميكند؟ آيا با قنات آبرسانى شرب بهتر و سنجيده تر انجام نميشد؟
3) مطالعات تحليل اجتماعى- بررسى اينكه گروههاى اجتماعى بومى و مولد حوضه آبخيز يعنى كشاورزان، باغداران، عشاير، ماهيگيران.. در درازمدت چه سرنوشتى خواهند يافت؟ آيا حقابه، زمين كشاورزى، باغ، مرتعشان را از دست نميدهند؟ ناگزير از مهاجرت اجبارى نخواهند شد؟ نگاهى به تخليه اجبارى 13 روستاى دهستان لفور براى آبگيرى سد نيازسنجى نشده البرز و سرنوشت مردم آن تجربه تلخى است كه دراين مجموعه آمده است. در صدها جلد گزارش نوشته شده براى 40 سد حوضه آبريز اورميه به تحليل اجتماعى واقعى درباره زندگى و معيشت 6 ميليون انسان وابسته به اين درياچه برخوردنميكنيم. در سكوت سازمانهاى مسئول، مراتع و جنگلهاى زيادى در مخزن سدها زير آب ميروند ( 160 كيلومترمربع در كرخه، 70 كيلومترمربع در سيمره...). جنگل و مرتع در سدسازى ثروت ملى بشمار نميرود. اراضى كشاورزان، مسير كوچ و چراگاه عشاير حوضه آبخيز و.. نيز مهم نيست چون اين جوامع مولد در نگاه سدسازان افراد مهمى بشمار نميروند كه كار سدسازى بخاطر آنها با درنگ روبرو شود. سدها يا گزارش اجتماعى ندارند يا مشاوران آن را تاحد يك گزارش جمعيت شناسىِ بدون جامع نگرى و ژرف انديشى تقليل داده اند. 

4) مطالعات تحليل زيست محيطى- سدسازى بر حوضه آبخيز چگونه اثرى خواهد داشت؟ آيا پيكره آبى پائين دست را نابود نخواهد كرد؟ بر زيستگاه و زندگى جوامع جانورى و گياهى چه اثرى خواهد داشت؟ بنابر قانونِ ،« اثرپروانه اى » چه بروز انسان حوضه آبخيز خواهدآمد؟ سدها يا گزارش زيست محيطى ندارند يا مشاوران آن را تا حد گزارشى بدون تحليل و منتهى به جدولى از ماتريس اثرات مثبت/ منفى احتمالاً با برخى راهكارها و بدون هيچ جامع نگرى تقليل داده اند.
5) مطالعات تحليل اقتصادى- آيا فايده حقيقى سد بيش از هزينه حقيقى آن است؟ آيا سد راهكارى اقتصادى است؟ آيا تامين مالى براى سد « تخصيص موثر » است  و منابع محدود را بگونه كارآمد و موثر تخصيص داده ايم؟ آيا هزينه گذارى براى ساخت سد« هزينه موثر » است يا راهكار  كم هزينه ترى هم هست؟ سرانجام آيا نسبت فايده به هزينه اجتماعى/ زيست محيطى حقيقى سد است كه بايد ساخت آن را توصيه كند يا..؟ آيا منافع ملى بايد بر تصميم گيرى حاكم باشد يا منافع شركتى؟ سدها يا گزارش اقتصادى ندارند يا مشاوران آن را غالباً تاحد رسيدن به يك جدول گردش نقدى خشك و پر از اشتباهات برآوردى بزرگ در تعيين فايده ها و هزينه ها تقليل داده اند. به گواه سدهايى كه در يك مرحله از سوى مشاورى توجيه ناپذير اعلام شدند و دستگاه مجرى كار را به مشاور ديگرى سپرد تا ساخت سد را توجيه و تاييد كند، اگر تحليل درستى هم انجام شود نمى تواند - و هيچ عامل ديگرى هم تاكنون نتوانسته - جلوى اجراى سدى را بگيرد. چون هدف از مطالعات، اجراى سد به هر شيوه است و نه رسيدن به حقيقت و نه بهره رسانى به مردم ... سدسازى همواره هدف بوده است و نه يكى از ابزارهاى رسيدن به هدف.
پرسش هايى كه از 50 سال سدسازىِ همواره بدون راستى آزمايى و بدون ارزيابى تطبيقى رسمى طرح هاى اجراشده، مطرح شده اند از اين قرارند:
1) پيشنهادساخت بيش از 1270 سد در آبخيزهاى كشور بدون راستى آزمايى و ارزيابى تطبيقى، فصل مشتركى با توسعه حقيقى و پايدار دارد؟
2) آيا سدها به زمينهاى كشاورزى افزودند يا از آن كاستند؟
3) آيا سدها سفره هاى پائين دست را نخشكاندند؟
4) آيا سدها قناتها و روشهاى گردآورى باران و ديگر روش هاى بومى تامين پايدار آب را تخريب نكردند؟
5) آيا سدها مصرف آب و برق را تا چندين برابر ضابطه جهانى در كشور افزايش ندادند؟
6) آيا سدها ميلياردها مترمكعب از آب تجديدپذير محدود كشور را در مخزنهايشان تبخير نكردند؟
7) آيا سدها گذشته از اراضى مرغوب، ميليونها هكتار جنگل هيركانى، زاگرسى، حرّا، را نابود نكردند؟
8) آيا سدها ميليونها خانوار در بالادست و در مخزن و يا در پائين دست در حاشيه رود، درياچه، تالاب را با سرنوشتى نگران كننده روبرو نكردند؟
9) آيا سدها غاصب حقابه، زمين و مرتع مولدترين اقشار جامعه يعنى كشاورزان، باغداران، دامداران، عشاير، ماهيگيران، نخلكاران... نبودند؟
دراين مجموعه مقالات تلاش شده است كه به پرسش هاى بالا پاسخ داده شود. و نيز در همين آغاز راهكارهاى بسيار پايدار و تجربه شده در سراسر جهان را نيز ارائه مىكنيم كه ناقد بدون ارائه راهكار نباشيم.
1) تغيير رويكرد سخت افزارى در مديريت آب و هماهنگى مديريت نرم افزارى براى همه منابع طبيعى كشور
2) گزينش رويكرد نرم افزارى براى تشويق به كاهش مصرف آب و نيرو، افزايش كارايىِ كاربرد بويژه در كشاورزى در جايگاه بزرگترين مصرف كننده آب، بازيافت، بازچرخانى، بازكاربرد آب كه در سياست هاى كلى اصلاح الگوى مصرف بدرستى تكليف شده اند(چارچوب 1)
3) متوقف ساختن سدسازى و برنامه ريزى براى برچيدن سدهاى كشور و احياى كامل آبخيزها با رودخانه ها و همه پيكره هاى آبى وابسته به آنها و نيز احياى پوشش جنگلى و گياهى آن ها
4) برداشتن نقش تصميم گيرى توسعه از دستگاه عمومى و سپردن آن به انجمن ها و تشكل هاى جوامع بومى بويژه گروه هاى مولد
5) تغيير در رويكرد شهرسازى معمارى كشور براى احياى آب پاك، هواى پاك، و خاك پاك در آبخيزها و برداشتن فشار از رودخانه ها و احياى آنها با:
- مديريت نامتمركز آب شهرى، با تشويق  ساخت ساختمان هاى با پيش بينى تامين آب نامتمركز با بكارگيرى آب قنات ها يا شيوه هاى گردآورى باران... بازيافت و بازچرخانى و بازكاربرد آب
- مديريت نامتمركز پساب شهرى، با  تشويق ساخت ساختمان هاى با پساب صفر بكمك بازيافت و بازچرخانى و كاربرد پساب در واپسين وهله در فضاى سبز ساختمان
- مديريت نامتمركز برق شهرى، با تشويق ساخت ساختمان هاى با پيش بينى تامين برق نامتمركز با بكارگيرى ياخته هاى خورشيدى، نيروگاه هاى بادى كوچك،....
- مديريت نامتمركز پسماند براى  جلوگيرى از دفن پسماند در آبخيزها با تشويق ساخت سازه هاى با پسماند صفر با پيش بينى جايگاهى براى تبديل زباله تر به كود و بكار گيرى آن در فضاى سبز ساختمان، پيش بينى جايگاهى براى نگهدارى پسماندهاى خشك و جداسازى براى مديريت نامتمركز و فروش آنها به بنگاه هاى بازيافت
- گسترش خط آهن درشبكه هاى شهرى  و ميان شهرى در سراسر كشور براى كاهش آلودگى هواى شهرها و آبخيزها و تشويق مردم به كاربرد وسائل ترابرى عمومى.