اومود اورمولو: مناظره ای که روز جمعه از شبکه یک سیما در مورد خشکاندین دریاچه اورمیه پخش خود به بهترین شکل ممکن وضعیت دریاچه اورمیه و به اصطلاح قدم های پیش رو را مشخص می ساخت، جاییکه مسببین اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه حول یک میز نشسته بودند. در مناظره که هیچ یک از متدهای علمی یک بحث زیست محیطی بی طرف را نداشت سخنان و ادعاهای متعددی در مورد علل خشک شدن دریاچه اورمیه و قدم های احتمای احیاء دریاچه بیان گردید بدون اینکه به مهمترین عامل خشک شدن دریاچه اورمیه یعنی سدسازی دولت ایران در آزربایجان جنوبی که توسط وزارت نیرو طی ده های گذشته صورت گرفته و می گیرد پرداخته شود. علارغم گذشت 15 سال از شروع پروسه خشک شدن دریاچه اورمیه هنوز هم که عامل اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه با استفاده از شیوه های علمی و نظرات کارشناسان منطقه و جهان مشخص نگردیده خود نشان از نوع نگرش امنیتی دولت ایران به مسئله دریاچه اورمیه و عدم تغییرش می باشد. مسئله ای که می باید با استفاده از نظرات کارشناسان و سازمانهای جهانی و شیوه های علمی بررسی شده و راه حل های منطقی و قابل اجرائی برای آن ارائه گردد از سوی سازمانهائی که خود عامل اصلی خشکیدن دریاچه اورمیه می باشند و اشخاصی که خود نه نماینده مردم منطقه بلکه برآمد باندبازی های متعددی هستند بی شک نمی توانند دردی از دردهای دریاچه اورمیه را دوا کنند، چون مسئله دریاچه اورمیه سالهاست که از محدوده یک مسئله ملی خارج شده و به موضوعی بین المللی و جهانی مبدل گردیده است.
آقای ناصر کرمی در صفحه فیسبوک شخصی اش به موضوع مناظره پرداخته و مسائلی درخور را در همین مورد ابراز داشته که جای تامل می باشد.
نویسنده:ناصر کرمی
مناظره روز جمعه شبكه یك سیما درباره خشكیدگی دریاچه اورمیه توجه گسترده دلمشغولان این موضوع را جلب كرد. با این وجود محتوای مباحث مطرح شده چندان امیدی را برنینگیخت.
نه فقط امید احیای دریاچه اورمیه بلكه حتی این امید را كه با این مایه از سطح تخصص و انگیزه و اراده كه در میان نهادهای مرتبط وجود دارد، بتوان كاری جدی در این زمینه انجام داد. حرفهای مطلقاً غیركارشناسی، تصورات غلط و غیرعلمی و ادعاهای نهچندان صادقانه متأسفانه این نگرانی را برمیتابد كه با وجود وعدههای رئیسجمهوری، برای نگین شمال غرب ایران چندان روزنه امیدی گشوده نیست. در این باره میتوان به نكات زیر اشاره كرد:
1- نظرسنجی پیامكی برنامه، خود بیانگر نگاه غلط و غیركارشناسی طراحان مناظره نسبت به موضوع بود. از مردم خواسته بودند بگویند برای نجات دریاچه اورمیه موافق كاهش میزان آب تخصیصی به بخش كشاورزی هستند یا نه؟ انتظار دارید یك معلم در اراك یا یك كارمند ثبت احوال در اصفهان به این سوال چه جوابی بدهند؟ طبیعی است كه بگویند آری! همچنان كه نتیجه نظرسنجی هم همین بود. نكته این است كه آیا مردم محلی آمادگی مشاركت مسئولانه برای نجات دریاچه و پرداخت هزینه در این باره را دارند یا نه؟ آنها هستند كه جوابشان به این سوال مهم و اثرگذار است، نه كسانی كه در این باره چندان ذینفع نیستند.
2- هر 6 فرد حاضر در مناظره تأكید داشتند كه تغییر اقلیم یكی از دلایل خشكیدگی دریاچه اورمیه است. مهمترین غلط علمی مصطلح در مناظره نیز همین بود. كدام تغییر اقلیم؟ بر مبنای كدام تغییر معنادار روندهای اقلیمی؟ جالب است كه فقط معاون وزیر نیرو در این باره به یك آمار مشخص اشاره كرد؛ اینكه این منطقه در 5 سال اخیر با كاهش بارش روبهرو بوده است. جالبتر این است كه خود او 30 ثانیه قبل (بله، واقعا 30ثانیه قبل!) اشاره كرده بود كه روند واپسنشینی دریاچه از 15 سال پیش آغاز شده است. مضاف برآنكه در این 5 سال، اساساً تمام ایران با كاهش بارندگی روبهرو بوده است و نه فقط حوزه شمال غرب. از سوی دیگر، اگر بنابر آمار 5 ساله باشد، بلااستثنا تمام نقاط جهان در این 5 سال دچار تغییر اقلیم شدهاند. چون قطعاً میانگین بارش و دمای این 5 سال هر جا در جهان با 5 سال قبل از آن , و همچنین به طور كلی با میانگین 100 ساله تفاوت دارد، قدری بیشتر یا كمتر. اما اینها نوسان معمول اقلیمی است و نه تغییر اقلیم. در 40 هزار سال گذشته دریاچه اورمیه خشكسالیهای خیلی وخیمتر و ترسالیهای خیلی پربارشتر را از سر گذرانده است، اما وضعیت كنونی آن در همه 40 هزار سال گذشته بیسابقه است. پس، تأكید بر تغییر اقلیم (كه بسیار از نظر اقلیمی بحث بیپایه و غلطی است) فقط برای فرار از مسئولیتها انجام میشود.
نكته نگرانكننده در اینباره، سطح دانش وزارت نیرو درباره موضوعی مثل اقلیم است. آیا این وزارتخانه واقعا گمان میكند با آمار 5 ساله میتوان مدعی تغییر اقلیم بود؟ با همین سطح دانش كارشناسی این همه سد را ساخته و این همه راه بر رودخانهها بستهاند؟
3- یك نكته جالب تصور استاندار آذربایجان غربی درباره دلیل تغییر شرایط اقلیمی است. او میگوید دامها اضافه بر ظرفیت مراتع هستند و نابودی پوشش گیاهی باعث كاهش رطوبت و در نتیجه كاهش بارندگی منطقه شده است. نكته این است كه تقریبا منشأ حتی یك قطره از بارانی كه در ایران میبارد، خود سرزمین ما نیست. آبی كه در ایران بخار میشود، احتمالاً هزاران كیلومتر دورتر بر فراز هیمالیا تراكم یافته و میبارد. آنچه استاندار میگوید، آیا بیانگر سطح گزارشهای كارشناسی است كه در اختیار او قرار گرفتهاند تا ماجرا را مدیریت كند؟
4- معاون وزیر نیرو مشتاقانه از آمادگی این وزارتخانه برای انتقال آب بین حوضهای گفت. جایی دیگر را بدبخت كنند تا شاید زخم اورمیه كمی التیام پیدا كند. به نظر میرسد این وزارتخانه فقط توسط گروهی از مهندسان سیویل كاسبكار اداره میشود. شاید لازم باشد چندنفری كارشناس محیطزیست چشم و دلسیر هم استخدام وزارت نیرو شوند.
5- نماینده اورمیه علناً میگوید كه از جای دیگر آب بیاورید و كاری به كار سدها و كشتزارهای آذربایجان غربی نداشته باشید. خیلی هم بر این تصور پامیفشارد. اگر او را نماینده افكار عمومی منطقه و اذهان مردم محلی بدانیم، باید بگوییم نجات اورمیه تقریباً ناممكن است! 6- نماینده سازمان حفاظت محیطزیست در دفاع از سازمان متبوعش میگوید كه 10 سال پیش ما نامه دادهایم و خطر در پیشرو را گوشزد كردهایم. بله، زحمت كشیده و 10 سال پیش یك نامه داده بودند (همان زمان هم روزنامهها پر بود از اخبار و گزارشهایی مبنی بر آغاز روند عقبنشینی دریاچه اورمیه) اما بعد چه كار كرده بودید؟ با وجدان راحت رفته بودید پی كارتان؟
7- جالب است كه همه از ساخت بدون ضابطه 70 سد و حفر غیرمجاز 30 هزار چاه سخن میگویند و هیچكس نمیگوید كه این سدها قارچ خودرو نیستند كه یك شبه و خودبهخود سبز شده باشند و چاه عمیق هم توالت انفرادی نیست كه بشود یواشكی گوشه حیاط آن را ساخت.
وزارت نیرو چرا بدون ارزیابی فنی و دقیق این سدها را میساخته، محیطزیست چرا به ساخت این سدها مجوز میداده و اگر بدون مجوز او میساختهاند چرا مانعشان نمیشده و چه كسی باید جلوی حفر چاههای غیرمجاز را میگرفته؟ چرا نگرفته؟ و چرا حالا رسماً قصورش را نمیپذیرد؟
8- متأسفانه هیچكدام از طرفهای مناظره حتی یك بار به دلیل اصلی خشكشدن دریاچه، یعنی رویكرد به كشاورزی ناپایدار به طور اعم و تغییر الگوی كشت از انگور به سیب، به طور اخص، اشاره نمیكند.
9- درباره نقش میانگذر خیلی گذرا صحبت شد، در حالی كه قطعاً میانگذر (با توجه به تأثیر آن در تالابیشدن دریاچه و افزایش تبخیر) حدود 20 درصد در كاهش سطح آب مؤثر بوده است.
10- متأسفانه مناظره با جمعبندیهای پادرهوای غلطی به اتمام رسید، اینكه همه مشكل زیر سر راندمان پایین مصرف آب در حوزه پیرامونی دریاچه است و با چه بهبود این مؤلفه مشكل دریاچه تقریباً حل خواهد شد. تقلیل ماجرا به چنین موضوع تكنیكی كاملاً در دسترس و امیدبخشی، شاید ناشی از مهارت مدیران دولتی در تقلیل ماجراهای بحرانی و حاد به نكات بدیهی و پیشپا افتاده است. دامی كه متأسفانه نماینده افكار عمومی هم در آن گرفتار شد و اجازه داد مناظره با این خوشبینی به اتمام برسد كه با افزایش راندمان مصرف آب (كه ادعا شد كار كمهزینه و راحتی است و وزارت نیرو هم طرحش را آماده كرده) دوباره دریاچه اورمیه به پهنابی خروشان و پرآب تبدیل میشود.
سرانجام بحث: برخلاف تصور مدیران دولتی حاضر در مناظره، احیای دریاچه اورمیه كار بسیار دشوار و پرهزینهای است. دستكم نیمی از سدهای موجود باید برچیده شوند، این یعنی خارجشدن هزاران هكتار از اراضی منطقه از سطح زیركشت و تعطیلی دهها هزار فرصت شغلی. دستكم 20 هزار حلقه چاه باید كور شوند. هر چاه منبع معیشت یك یا چند خانواده است. این هم یعنی دستكم 100هزار دهان باز كه گرسنه میمانند و دولت باید سیرشان كند. الگوی كشت باید از سیب و دیگر محصولات پرمصرف به محصولات خشكیپسند تغییر كند. این یعنی دگرگونی كامل اقتصاد محلی منطقه. میانگذر باید به طور كامل برچیده شود. این یعنی یا میلیاردها دلار هزینه برای احداث میانگذری منطبق با اقتضائات اكولوژیكی دریاچه و یا مجابشدن مردم محلی برای تردد خیلی طولانیتر.
اجرای این طرحها یعنی برقراری یك دوره ریاضت اقتصادی در منطقه؛ یعنی تخصیص حجم عظیمی از منابع ملی برای كاهش اثرات این ریاضت بر مردم محلی. یعنی آمادگی دولت برای تعامل با صدها هزار مردم معترض محلی. متأسفانه در مناظره شفاف و صریح به این موارد اشاره نشد و فرصت مناظره از دست رفت؛ امیدواریم خود دریاچه از دست نرود.