۱۳۹۳/۰۲/۰۲

تنها 7% مساحت آب دریاچه اورمیه باقی مانده/ دولت روحانی: دریاچه اورمیه در وضعیت خوبی است

اومود اورمولو
بر اساس گفته های حسن عباس نژاد در صورتی که اقدامات لازم دولت ایران جهت احیاء دریاچه اورمیه تا اواخر تابستان جاری صورت نگیرد برای همیشه شاهد مرگ قسمت جنوبی دریاچه اورمیه خواهیم بود.
عباس نژاد در جلسه مشترکی که با مسئولین ستاد به اصطلاح ملی احیاء دریاچه اورمیه و کارگره استانی مدیریت حوضه آبریز دریاچه اورمیه داشت خبر از تنش آبی در 13 سال پیش رو و از احتمال وقوع بحران آبی در آزربایجان جنوبی سخن گفته است. 
مدیر کل حفاظت محیط زیست آزربایجان غربی با بیان اینکه در حال حاضر 2.3 میلیارد مترمکعب آب در دریاچه اورمیه باقی مانده و سهم 7% را به خود اختصاص داده خاطر نشان نموده که 93% از دریاچه اورمیه خشک گردیده و تنها 7% مساحت آبی دریاچه اورمیه باقی مانده است.
در حالیکه مدیر کل حفاظت محیط زیست آزربایجان غربی خبر از باقی ماندن تنها 7% از مساحت آبی دریاچه اورمیه داده به صورت باور نکردنی مسعود باقرزاده کریمی کارشناس دفتر زیست گاه های سازمان محیط زیست طی مصاحبه‌ای که با پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران(سبز پرس) داشته از مصوبات و قانون گذاری دولت حسن روحانی حمایت نموده و مدعی شده که وضعیت دریاچه اورمیه خوب می باشد. طبیعتا نظرات باقرزاده به صورت غیرمستقیم بیان کننده نوع نگاه محیط زیستی دولت حسن روحانی به مسائل می باشد و ادعای اینکه دریاچه اورمیه در وضعیت خوبی به سر می برد را به خوبی بتوان طرز نگرش دولت حسن روحانی به مسئله دریاچه اورمیه در حالیکه بنا به آمار غیر موثق همین دولت تنها 7% مساحتش باقی مانده  تلقی نمود.
بر اساس نظرات کارشناسان بی طرف منطقه‌ای و جهانی بر اثر سیاست های سدسازی دولت ایران در آزربایجان جنوبی و الخصوص حوضه دریاچه اورمیه که بالغ بر 73% سد می باشد دریاچه بدین وضع کنونی افتاده است. دولت حسن روحانی در ایام انتخابان و در سفری که به شهرهای ترک نشین تبریز،اورمیه،اردبیل و .. داشت وعده هائی نظیر تاسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی، احیاء دریاچه  اورمیه و آموزش به زبان مادری را داده بود که علارغم گذشت بیش از 7 ماه از آغاز بکار دولت شاهد تدام نوع امنیتی و استعماری به جامعه ترک می باشیم.

۱۳۹۳/۰۱/۲۵

پرسه خشک شدن دریاچه اورمیه

نویسنده: فاطمه ظفرنژاد
منبع:
ماهنامه تخصصی بازار کشاورزی – سال چهارم – شماره 52
دومین همایش ملى بحران زیست محیطى پارك ملى دریاچه اورمیه در آخرین روزهاى تیرماه 1389 از سوى دانشگاه پیام نور، استاندارى آزربایجان غربى، دفتر طرح حفاظت از تالاب هاى ایران، سازمان حفاظت از محیط زیست استان آزربایجان غربى، پارك علم و فن آورى استان آزربایجان غربى، مركز تحقیقات آرتمیاى كشور، و دانشگاه اورمیه در سولدوز (نقده) برگزار گردید. كمابیش مانند گذشته مسئولان متمایل به توسعه با ساخت و سازهاى ناپایدار، گناه همه چیز را به گردن بیگناه ترین ها انداختند. یعنى همانا طبیعت بى زبان و كشاورزان مولد. طبیعت متهم به خشكاندن دریاچه با كمى بارندگى و گرما و.... شد. وكیل مدافعى هم نداشت كه بگوید پس چرا طبیعت در هزاران سال گذشته از آن زمان كه تمدن پیرامونش شكل گرفت، از آن زمان كه  كه نامش اورمیه بود و.... هرگز نخشكید و چنین اتهامى نخورد؟ مگر با این نسل دشمنى دارد؟ دیگر متهم یعنى كشاورزان و جوامع بومى متهم شدند كه با حفر چاه در پیرامون دریاچه گویى سبب خشك شدن آن شده اند! این متهم نیز وكیل مدافعى نداشت كه بگوید مگر مى شود دریاچه اى به این وسعت را با آب كشیدن از سفره هاى زیرزمینى مجاورش خشكاند؟ آب كشیدن بیش از اندازه در سفره هاى مجاور تنها ممكن است آب سفره ها را شور كند اما نمى تواند سبب نابودى دریاچه اورمیه شود.
سهم 5 درصدى سدسازى در بحران پارك ملى دریاچه اورمیه و خشكیدن آن، از سوى معاونت عمرانى استاندارى آزربایجان غربى اعلام شد كه البته در سخنرانى هاى جامع نگر همین همایش دوروزه نیز نادرستى آن به اثبات رسید. حتى یكى از استادان دانشگاه تهران همه بحران را از چیزى دانست كه وى نامدیریت منابع آب نامیدش. 
رویكرد سخت افزارى یا راهكار سازه اى كه معاونت عمرانى استاندارى آزربایجان غربى آن را اعلام كرد تصویب 4000 میلیارد براى ساخت یك سامانه انتقال آب (از زاب دیاله..) به حجم سالانه 500 میلیون مترمكعب براى درمان وضعیت بحرانى دریاچه اورمیه بود. همانا راهكار اشتباه دیگرى كه ارائه شد تا روى اشتباهات مدیریت سازه اى دولتى و سدسازى هاى نیازسنجى نشده، و ژرف اندیشى نشده شركت هاى دولتى شاید سرپوش بگذارد كه خواهیم دید نمى تواند. این راهكار، همانا از آب كره گرفتن باز هم بیشترِ شركت هاى ناپاسخگوى ساخت و ساز در آبخیزهاست. این راهكار همانا دفع فاسد به افسد است كه در برون به بهانه چاره جویى براى دریاچه اورمیه، و در نهان به هدف سودجویى بیشتر شركتهاى ساخت و ساز در آبخیزها عرضه شده است. 
سازمان محیط زیست استان آزربایجان شرقى با سهم 5 درصدى سدسازى مخالفت كرد. نماینده این سازمان پس از بررسى شرایط بحرانى این پارك ملى و خشكیدن فاجعه بار دریاچه اورمیه، اعلام كرد كه با سهم 5 درصدى سدسازى موافق نیست.
تمركز بر فنون اندازه گیری، محتواى بسیاری از مقالات همایش بود كه بیشتر بر الگوهای ریاضی و کامپیوتری استوار بود تا تحلیل و آسیب شناسى این مساله مهم ملى. بیشتر مقاله هاى ارائه شده با موضوع همایش یعنى بحران در پارك ملى اورمیه ارتباط مستقیم نداشتند یا آنكه بیشتر خشكسالى و اقلیم و طبیعت را عامل خشكى و كاهش آب و ناپدیدى دریاچه اورمیه قلمداد مى كردند. مقالاتى كه به مساله بسیار مهمى چون ساخت 40 سد در 14 آبخیز مشرف به دریاچه اورمیه نپرداختند. این گونه گریز از تحلیل جامع نگر و گرایش به فن گرایى صرف، از آنجا كه فرانگر و ژرف نگر نیست توسعه را به ضد توسعه بدل می كند. كاربرد برنامه ریزی یاضی، آماری، شبیه سازی و الگوسازی کامپیوتری در مدیریت منابع طبیعی دهه هاست منسوخ شده و مفاد دستور 21 جانشین آن شده است.
آسیب شناسى جامع نگرانه بحران نیز محتواى برخى مقاله ها بود. این رویكرد با توصیه به ارتقا آموزش محیط زیست و توسعه پایدار، مدیریت منابع آب در كشور و نیز اثرات بیابانزایى سدها را مهم ترین عوامل بحران پارك ملى اورمیه اعلام كرد و اصلاح این شیوه نادرست را ضرورى دانست. تحلیل هاى فرانگرانه، سدسازى را مهم ترین و یا تنها عامل خشكیدن دریاچه اورمیه دانستند.
اورمو گولو یا دریاچه اورمیه دومین دریاچه شور جهان، فهرست شده در پیمان رامسر، و یكى از مهم ترین پیكره هاى آبى ایران است. حوضه آبریز اورمیه 51876 كیلومترمربع وسعت دارد ( 3٪ مساحت  كل كشور) و 14 رودخانه مهم مانند جیغاتی(زرینه رود)، تاتائو(سیمینه رود)، گدار، باراندوز، شهرچاى، نازلو، و زولا با آورد 5,5 میلیارد مترمكعب درسال به دریاچه اورمیه مى ریزند. دشت هاى مهمى مانند دشت تبریز، اورمیه، مراغه، سویوق بولاق (مهاباد)، قوشاچای (میاندوآب)، سولدوز (نقده)، سلماس، خانا (پیرانشهر)، آذرشهر و اشنویه دراین حوضه قرار دارند كه شرایط بوم شناختى و زیستى آنها با شرایط دریاچه اورمیه پیوند تنگاتنگى دارد. دریاچه اورمیه 102 جزیره دارد و در دهه گذشته صدها هزار هكتار از سطح دریاچه آن كاهش یافته و به شوره زار خطرناكى بدل شده است. سازمان محیط زیست پیش بینى كرده كه دریاچه اورمیه تا 6 – 5 سال دیگر بكلى ناپدید خواهد شد و زندگى نزدیك به 6 میلیون انسان در خطر جدى قرار خواهد گرفت. گرچه كه هم اینك نیز این خطر بسیار ملموس است. 
دومین زیستگاه مهم آرتمیا در جهان و تنها زیستگاه آرتمیا ارومیانا، به سبب عدم ورود آب و شور شدن بیش از حد آب دریاچه اورمیه به جایگاه مرگ آرتمیا بدل شده است. آرتمیا خوراك فلامینگوها و پرندگان مهاجر دریاچه اورمیه است. از میان رفتن این نخستین پله زنجیره غذایى از پرنده تا پستاندار این پارك ملى را با خطر روبرو مى سازد. و اینك خطر به انسان رسیده است. دریاچه اورمیه در چند سال آینده بكلى خواهد خشكید و شوره زار نزدیك به 5 هزار كیلومترمربعى، تغییر آب و هوا و گرم شدن منطقه، پیشروى نمك به سوى اراضى كشاورزى و تخریب آن و خالى شدن صدها روستاى دیگر، اضافه بر بسیار روستاهایى كه در مخزن سدها بزور تخلیه شدند، را به ارمغان خواهد آورد.
آب دریاچه اورمیه از گروه آب هاى كلروره سدیك و گِل آن هم از گروه گِل هاى كلروره است و خاصیت درمانى دارد. در گذشته هر تابستان میلیونها گردشگر از سراسر جهان به این شهر مى آمدند و مهمانخانه ها و مهمانسراهاى ساحلى دریاچه اورمیه رونقى دلپذیر داشت. خشك شدن دریاچه اورمیه و ریزگردهاى برخاسته از نمكزارهاى آن، خاصیت درمانی ساحل، گردشگر، مهمانپذیر را ناپدید كرده است. زیان هاى ناشى از دستكارى بى فایده در طبیعت به مردم و جوامع بومى پیرامون دریاچه اورمیه رسیده است كه نه تنها گروهى از آنان معیشت خود را از دست داده اند كه گروه دیگرشان یعنى كشاورزان به گناه ناكردة خشكاندن دریاچه اورمیه متهم اند.
تجربه تلخ خشكیدن دریاچه آرال در دریاچه اورمیه تكرار مى شود. دریاچه آرال پس از ساخت سد روى رودخانه هاى مشرف به این حوضه آبریز مانند رود سیحون (سیردریا) و رود جیحون (آمودریا) كم كم خشكید. اینك بیش از نیمی از مردم بومی این بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان (در گذشته)، وضعیت سرطانى یا پیش سرطانى دارند و 17 جور سم حشره كش در شیر مادران پیدا شده است. خشك شدن دریاچه هواى معتدل منطقه را به هواى گرمسیرى با بادهاى نمكى بدل خواهد كرد و به محیط زیست این پارك ملى آسیب زیادى خواهد زد. در حقیقت باید منتظر اثرات ناسازگار و تلخ خشكى دریاچه اورمیه بر سلامت مردم، بر معیشت مردم، بر كشاورزى و بر دیگر فعالیت هاى آنان باشیم. كامبیز بهرام سلطانى مى نویسد «ده سال پیش وضعیتى كه امروز بوجودآمده براى مسئولین طرح جامع مدیریت یكپارچه دریاچه اورمیه پیش بینى شد ولى گوش شنوایى یافت نشد... با كاهش سطح دریاچه اورمیه، انرژى حرارتى دفع شونده...و توان دریاچه اورمیه در تعدیل اقلیم، كاهش مییابد... ازدیدگاه تحلیل سیستمى، دریاچه و محیط وارد یك دور بازخورد(فیدبك) مثبت میشوند كه نمیتواند به نتیجه مطلوب بیانجامد...نقاط با ارتفاع كمتر از 2000 متر، مانند اورمیه، تبریز، سویوق بولاق (مهاباد)، قوشاچای (میاندوآب)، سلماس، مراغه، سولدوز (نقده)، اشنویه، سراب، در محدوده این تغییرات قرار میگیرند».
سدسازى مهم ترین عامل وضعیت بحرانى دریاچه اورمیه است. نگاهى به سدهاى ایران و سدهاى این حوضه نسبتا كوچك اما مهم نشان دهنده افراط در ساخت و ساز در آبخیزهاى مشرف به این حوضه آبریز است. جدول پیوست كه از تارنمای شركت توسعه منابع آب كشور اخذ شده روند شگفتی برانگیز سدسازی در حوضه آبریز وجود 92 سد در فهرست سدهاى این حوضه كوچك را نشان می دهد. 40 سد ساخته شده، 12 سد در دست ساخت و 40 سدهم در دست مطالعه است(البته آمار مربوط به سال 1389 می باشد و آمار جدید ارائه چندین برابر آمار مذکور هست). ساخت اینهمه سد در استانی كه بارندگى مناسبى دارد و دیمزارهاى آن با اندك سرمایه گذارى در اصلاح شیوه هاى كشت و داشت و برداشت مى توانند غله و حبوبات دیم و حتى باغات دیم (انگور) پردرآمدى داشته باشند شگفتی برانگیز است. نابسامانى و ناپاسخگویی در مدیریت منابع آب كشور كه تنها بر مدیریت سازه اى- سخت افزارى استوار است، نه تنها به تصمیم گیرى هاى دولتى بسیار پرهزینه و ناقض اصول 44 و 48 و 50 قانون اساسى انجامیده كه كشاورزان، عشایر، و سایر اقشار مولد جوامع بومى حوضه هاى آبخیز را با آسیب هاى گاه جبران ناپذیر روبرو ساخته است. ناپدید شدن دریاچه اورمیه یكى ازپیامدهاى این مدیریت ناپاسخگوست.
تنها سه سد جیغاتی، تاتائو، باراندوز، به ترتیب 605 میلیون مترمكعب، 269 میلیون مترمكعب و 164 میلیون مترمكعب، رویهم 1,1 میلیارد مترمكعب یا یك پنجم ورودی دریاچه اورمیه، را در خود نگه مى دارند و ازورود آن به دریاچه اورمیه جلوگیرى مى كنند. جالب اینكه سد جیغاتی مانند بسیار دیگر سدهای كشور برای تامین آب دشتهایی ساخته شد (در قوشاچای) كه بكمك شبكه هاى سنتى آبیارى مى شدند ونیازی به سد نداشتند. پس از ساخت سد زمین های پائین دست زهدار و غیرقابل كشت شدند و هزینه زهكشی سنگین آنها نیز بر دوش بودجه عمومی كشور افتاد. انتقال حوضه به حوضه از جاهاى دیگر نه تنها دردى را درمان نمى كند كه بر مشكلات مى افزاید و خود پیامدهاى گرانبارترى نیز دارد. هرگونه هزینه گذارى براى ساخت سامانه انتقال هدردادن پول محدود كشور است. اینكه مثلا انتقال از زاب یا دیاله یا.. بتواند سالانه 500 میلیون مترمكعب انتقال دهد را باید با شك كامل نگاه كنیم. اعداد و ارقامى كه مشاوران ارائه مى دهند غالبا بیش برآوردهاى معنى دارى نشان مى دهند. این شركت ها ارقام سود سدها یا آورد رودها یا... را بسیار بزرگتر از آنچه هست نشان مى دهند. مگر نه اینكه نزدیك به 60 درصد حجم سدهاى كشور خالى است؟ از سوى دیگر مشاوران و شركتهاى سدساز هزینه ها را بسیار كمتر از واقعیت نشان می دهند. نگاهى به هزینه هاى كمرشكن تزریق بتن در عمق چند صد مترى پاى سدهای لار، كرخه، آبشینه، و... كه گفته شد چندین برابر هزینه ساخت خود سدها بوده، باید ما را با حقایق سدسازى كشور بیشتر آشنا سازد. مشاوران ساخت و ساز در آبخیزها از پیامدهاى اجتماعى، اقتصادى و زیست محیطى چیزى نمى گویند یا آنها را بسیار كمرنگ وانمود مى كنند. اما اگر با مشكل فرار آب در زاگرس كارستیك روبرو نشویم و گیریم كه رقم درست باشد نیز ورود این 500 میلیون مترمكعب آب بسیار پرهزینه، پاسخگوى نیاز و حقابه 5,5 میلیاردى دریاچه نیست. و با هزار اما و اگر شاید 10 درصد نیاز دریاچه اورمیه را نیز پاسخگو نباشد. دیگر زمان تكرار اشتباهاتی به این بزرگى گذشته است.
باروروى ابرها، فناورى تخیلى، ناكارآمد، پرهزینه و بى خاصیتى است كه از سوى وزارت نیرو و تائید كنندگان محیط زیستى اش، براى تامین 20 درصد نیاز دریاچه اورمیه نسخه پیچى شده است. یا نمى دانیم كه ٪20 حقابه اورمیه سالانه بیش از 1 میلیارد مترمكعب است و یا نمى دانیم كه تجربه بارورى ابرهاى كشور در همه این سالها تاكنون شاید چند ده میلیون مترمكعب هم آب تحویل نداده كه حالا بخواهد سالى 1 میلیارد مترمكعب آب نثار دریاچه اورمیه كند. یزد را كه مى خواستیم بدین روش سبزوخرم كنیم شد؟ كه حالا مى خواهیم بزرگترین دریاچه جنوب غرب آسیا را با آن پر كنیم؟
تغییر كارایى آبیارى كارى است درست كه مى بایست پیش از ساخت سدها به آن مى پرداختیم . و البته امروز درمان خشكیدن دریاچه اورمیه نیست چون اگر سدها بمانند آب صرفه جویى شده بازهم پشت دریاچه سدها جمع خواهد شد. و اگر قرار است دریچه سدها را بازكنیم كه تنها راهكار حقیقى و درست و بدون هزینه بیشتر است، چرا امروز باز نكنیم؟ با باز كردن دریچه سدها كشاورزان خود به افزایش كارایى آبیارى اقدام خواهند كرد. 5 سال دیگر بسیار دیر است و احیاى دریاچه اورمیه ممكن نخواهد شد. باز كردن دریچه سدها و انجام فورى بررسى هاى احیاى حوضه آبریز در كوتاه مدت و برچیدن سدها در بلند مدت تنها چاره كار و نخستین گام است كه به هیچ روى نمى توان و نباید آن را نادیده گرفت. چاره عضوى كه به سبب محكم بستن از بالا در حال سیاه شدن و مردن است تنها برداشتن بند و باز كردن راه رگهاى خون رسان به آن است نه وقت و هزینه تلف كردن براى قاروره شناسى. پس از باز كردن دریچه سدها، راهكارهای غیرسازه ای و نرم افزارى مانند اصلاح الگوی مصرف، بسیار زودبازده تر، كم هزینه تر، و كم پیامدتر از روشهاى سازه اى و انتقال حوضه به حوضه و یا شوخىِ بارورى ابرها خواهد بود. بكار گیرى موازین افزایش كارایى آب و بازچرخانى و.. كه در سیاستهاى كلى اصلاح الگوى مصرف بدرستى تكلیف شده اند همراه با برچیدن سدها كه بهتر است هرچه زودتر انجام شوند، احیاى دریاچه اورمیه در بلندمدت را تضمین مى كنند.

۱۳۹۳/۰۱/۱۶

Urmiye Gölünün suyu öten ile göre 40 cm geriləmişdir

Umud Urmulu
Güney Azərbaycan, Urmiye: Batı Azərbaycan çevrə hörgütünün başxanı neçə gün bundan öncə iran devlətinin tuğralı(rəsmi) düşərgəsi(sayt) olan isna ilə verdiyi söyləşidə Urmiye Gölünün ötən il eyni tarixə görə 40 su səthinin gerilədiyini açıqladı.
Həsən Abbasnejad Urmiye Gölü su səthinin ötən ilə 40 cm geriləməsilə birlikdə Urmiye Gölünün quruma sürəcinin dəvam etdiyinidə duyurmuşdur, Onun dediklərinə görə Urmiye Gölünün qurumasından doğan olumsuz etgilər zaman içində daha yayqınlaşmaya başlamış və daha görünür halə gəlmişdir. 
Urmiye Gölü ilə ilgili uydudan alınan son görüntülər və iran devlətinin tuğralı olaraq yayınladığı sayısal bilgilərə görə Urmiye Gölünün 85% qurumuşdur və quruma sürəcidə sürətlənməkdədir , eləcə gölün güney bölgəsi daha çox qurumaqda və böyük bir duzlu alan yaranmış durumdadır. Urmiye Gölünün qurumasından doğan olumsuz etgilərdən duzlu yel fırtınaları, su quyularının şorlanması, əkinçilik alanlarının şorlanması, gölün çevrəsindəki 50 kəndin boşaldılması vs kimi sorunlardan ad aparmaq olur.
Batı Azərbaycan çevrə hörgütü başxanı Urmiye gölünün qurumasını bölgədə yağışın az yağması və quraqlıqla ilgiləndirsə də İsa kəlantəri Urmiye gölü qoruma çalışma qrupu sözcüsü neçə gün bundan öncə İran’da gölməçələrin qurumasila ilgili gərçəkləşdirdiyi bir toplantıda Urmiye Gölünün qurumasını dirək olaraq devlətin bölgədə sorumsuzluğu və yanlış su yönətimi sonucu olaraq adalandırmış və Urmiye gölü qurumasında yağış oranının az olmasını suçlu olarq göstərmənin doğru olmadığını vurqulamışdır.    
İran devlətinin tuğralı bilgiləri Urmiye Gölünün qurumaq sürcinin son 15 ildən başladığını göstərməkdədir ancaq nədən son 15 ildə gölün qurumsını bilərək devlət heç bir önləyici addım atmayıb və Urmiye Gölünün qurumasını gözləmişdir daha çox Türklərın iran’da  egemən devlət və millətin bir iç sömürgəsi olduğuyla yanıdlamaq olur. Urmiye Gölü üzərinə 73 Baraj tikilmişdir və bir çox su və çevre uzmanına görə tikilən Barajlar’da Urmiye gölü qurumasınd aböyük önəm daşımaqdadırlar.

۱۳۹۳/۰۱/۱۳

تفکری که سبب خشکاندن دریاچه اورمیه گردید...

اومود اورمولو
تصویر منتشر شده در وبلاگ "اخبار دریاچه اورمیه" جلد کتاب زبان شیرین فارسی مقطع دوم ابتدائی می باشد، همانطور که از تصویر منتشر شده مشاهده می گردد در نقشه ایران روی جلد به قصد مسئولین آموزش و پرورش ایران تصویر دریاچه اورمیه را نگانجانده‌اند.
براستی باید پرسید هدف مسئولین آموزش و پرورش دولت ایران از پاک نمودن دریاچه اورمیه از نقشه ایران آنهم برای کودکان دوم دبستان آماده سازی ذهن این کودکان از همه جا بیخبر از بی مسئولیتی دولت ایران در قبال خشکاندن دریاچه اورمیه نیست؟ آیا واقعا عمدی در کار نبوده، پس چرا تصویر خلیج عربی فراموش نگردیده و دریاچه اورمیه که به گواه سخنان عیسی کلانتری دبیر کارگره به اصطلاح نجات دریاچه اورمیه، دولت ایران مسئول مستقیم خشکاندن بیش از 80% آن می باشد فراموش گردیده است. چرا دولت ایران برای ترویج نام خلیج عربی میلیاردها تومان هزینه ملی صرف کرده وی می کند ولی برای احیاء دریاچه اورمیه و فهماندن موقعیت آن و صدالبته نتایج منفی خشکاندن آن در جامعه هیچ هزینه‌ای نمی پردازد؟ آیا این تبعیض آشکار نیست؟
مسئله تنها پاک نمودن تصویر دریاچه اورمیه از نقشه ایران نیست بلکه تفکر حاکمی می باشد که طی 15 سال گذشته علارغم اخطارهای متعدد سازمانهای محیط زیستی، تصاویر ماهواره‌ای و آمار و ارقام دولتی که همگی ناشی از شروع پروسه خشک شدن دریاچه اورمیه بوده‌اند دولت ایران با سکوت معناداری از کنار بزرگترین فاجعه زیست محیطی قرن گذشته است.
حال سوالی که ذهن هر انسان ترکی را می آزارد این هست که دستهائی به عمد سعی در خشکاندن دریاچه اورمیه به سبب مسائل سیاسی و ائتنیکی را در برداشته است؟ آیا هدف از خشکاندن دریاچه اورمیه برای کویر نمودن بخش وسیعی از آزربایجان جنوبی و کوچ اجباری میلیونها انسان بوده یا تنها ناشی از بی مسئولیتی دولت مردان ایران می باشد. 
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که دریاچه اورمیه بر اثر سیاست سدسازی دولت ایران بر حوضه آبی دریاچه اورمیه و افزایش سطح زیر کشت به بیش از 2 برابر سبب خشک شدن 85% دریاچه اورمیه گردیده است.