حیات وحش گرفتار در تله مرگ دریاچه اورمیه
در چند ماه گذشته اخبار بسیاری مبنی بر خشک شدن و پس روی آب دریاچه اورمیه در خبرگزاری ها و نشریات انتشار یافته است ، ولی به جرات می توان گفت که هیچ خبری عمق دردناک این فاجعه را نمی تواند بیان کند چرا که واقعیت از حد تصور همه ما خارج است. بلایی که امروز بر سر دریاچه اورمیه بی بدیل آمده است صرفا به خشک شدن آن ختم نمی شود، شرایطی که امروز در این دریاچه و به تبع از آن در پارک ملی دریاچه اورمیه حکمفرماست بی شک هرگز با تمهیدات سطحی و حتی غیر سطحی اتخاذ شده -از نظر نگارنده- به سادگی و در زمان کوتاه، تغییر پذیر نخواهد بود. تشکیل سازندهای نمکی چند لایه و قطور و چند لایه در ساحل و کف دریاچه اورمیه ، افت شدید آب و شوری 450 گرم در هر لیتر آب دریاچه ، امروز دیگر دریاچه اورمیه را از آستانه تحمل هر موجود زنده ای خارج کرده تا مرگ قطعی پیش برده است . تمامی چشمه های آب شیرین جزایر دریاچه اورمیه ، مانند کبودان که زیستگاه 1114 راس قوچ و میش بوده و یا جزیره زیبای اشک که زیستگاه 200 راس گوزن زرد بودند امروز، کاملا خشک شده اند و با پس روی آب دریاچه اورمیه این دو جزیره به همراه جزیره اسپیر به یکدیگر متصل شدند و اینک این 3 جزیره زیستگاه مشترک این دو گونه ارزشمند را تشکیل می دهند که متاسفانه در تمام نقاط اجساد گوزن ها و قوچ و میش ها به چشم می خورند. طبیعی است که این دو گونه با پسروی بیشتر آب دریاچه اورمیه این زیستگاه ها را به سمت خشکی های اطراف دریاچه ارومیه ترک خواهند کرد. اما تراژدی بزرگتر این بود که در یک پیاده روی در سواحل مشرف به دریاچه اورمیه در کمتر از 200 متر با دهها جسد تازه و قدیمی از انواع پرنده مواجه شدیم که در میان آنها لاشه های بیشماری را لاشه پرندگان مهاجری رقم می زدند که فقط قصد عبور از منطقه را داشته اند. پرندگانی مانند انواع پرستوها، بادخورک ها، چک چک ها، چکاوک ها، زرده پره ها، سهره، بلدرچین، باکلان، عقاب، جغد، کلاغ، حواصیل ها و ... افسوس و هزاران دریغ دریاچه اورمیه که روزگاری پذیرای هزاران فلامینگو و پلیکان خاکستری و تنجه و انواع مرغابی برای زاد آوری بود امروز نه تنها دیگر یک قطعه از این پرندگان را در عرصه خود پذیرا نیست ، بلکه تبدیل به دام مرگ برای پرندگانی هم شده که فقط از آنجا عبور می کنند. در اطراف پاسگاه محیط بانی جزیره اشک که در گذشته نه چندان دور بی شک یکی از زیباترین پاسگاه های ایران بوده است، نه از آن سر سبزی درختان بنه و کیکم خبری است نه از شکوه دریاچه حتی تا دور دست های آن.آنجه امروز باقی مانده، اجساد بی جان صد ها پرنده و دهها گوزن زرد و قوچ و میش است که به دلایلی معلوم و نامعلوم در شعاع کمی از پاسگاه جان داده یا در حال جان دادن هستند و قلب و روح هر بیننده ای را همچون گدازه های آتشفشانی می سوزاند. ما چه کردیم با این دریاچه و با این طبیعت بی بدیل؟ و چه پاسخی داریم برای آیندگان که نفرین شان را نثارمان خواهند کرد؟
در چند ماه گذشته اخبار بسیاری مبنی بر خشک شدن و پس روی آب دریاچه اورمیه در خبرگزاری ها و نشریات انتشار یافته است ، ولی به جرات می توان گفت که هیچ خبری عمق دردناک این فاجعه را نمی تواند بیان کند چرا که واقعیت از حد تصور همه ما خارج است. بلایی که امروز بر سر دریاچه اورمیه بی بدیل آمده است صرفا به خشک شدن آن ختم نمی شود، شرایطی که امروز در این دریاچه و به تبع از آن در پارک ملی دریاچه اورمیه حکمفرماست بی شک هرگز با تمهیدات سطحی و حتی غیر سطحی اتخاذ شده -از نظر نگارنده- به سادگی و در زمان کوتاه، تغییر پذیر نخواهد بود. تشکیل سازندهای نمکی چند لایه و قطور و چند لایه در ساحل و کف دریاچه اورمیه ، افت شدید آب و شوری 450 گرم در هر لیتر آب دریاچه ، امروز دیگر دریاچه اورمیه را از آستانه تحمل هر موجود زنده ای خارج کرده تا مرگ قطعی پیش برده است . تمامی چشمه های آب شیرین جزایر دریاچه اورمیه ، مانند کبودان که زیستگاه 1114 راس قوچ و میش بوده و یا جزیره زیبای اشک که زیستگاه 200 راس گوزن زرد بودند امروز، کاملا خشک شده اند و با پس روی آب دریاچه اورمیه این دو جزیره به همراه جزیره اسپیر به یکدیگر متصل شدند و اینک این 3 جزیره زیستگاه مشترک این دو گونه ارزشمند را تشکیل می دهند که متاسفانه در تمام نقاط اجساد گوزن ها و قوچ و میش ها به چشم می خورند. طبیعی است که این دو گونه با پسروی بیشتر آب دریاچه اورمیه این زیستگاه ها را به سمت خشکی های اطراف دریاچه ارومیه ترک خواهند کرد. اما تراژدی بزرگتر این بود که در یک پیاده روی در سواحل مشرف به دریاچه اورمیه در کمتر از 200 متر با دهها جسد تازه و قدیمی از انواع پرنده مواجه شدیم که در میان آنها لاشه های بیشماری را لاشه پرندگان مهاجری رقم می زدند که فقط قصد عبور از منطقه را داشته اند. پرندگانی مانند انواع پرستوها، بادخورک ها، چک چک ها، چکاوک ها، زرده پره ها، سهره، بلدرچین، باکلان، عقاب، جغد، کلاغ، حواصیل ها و ... افسوس و هزاران دریغ دریاچه اورمیه که روزگاری پذیرای هزاران فلامینگو و پلیکان خاکستری و تنجه و انواع مرغابی برای زاد آوری بود امروز نه تنها دیگر یک قطعه از این پرندگان را در عرصه خود پذیرا نیست ، بلکه تبدیل به دام مرگ برای پرندگانی هم شده که فقط از آنجا عبور می کنند. در اطراف پاسگاه محیط بانی جزیره اشک که در گذشته نه چندان دور بی شک یکی از زیباترین پاسگاه های ایران بوده است، نه از آن سر سبزی درختان بنه و کیکم خبری است نه از شکوه دریاچه حتی تا دور دست های آن.آنجه امروز باقی مانده، اجساد بی جان صد ها پرنده و دهها گوزن زرد و قوچ و میش است که به دلایلی معلوم و نامعلوم در شعاع کمی از پاسگاه جان داده یا در حال جان دادن هستند و قلب و روح هر بیننده ای را همچون گدازه های آتشفشانی می سوزاند. ما چه کردیم با این دریاچه و با این طبیعت بی بدیل؟ و چه پاسخی داریم برای آیندگان که نفرین شان را نثارمان خواهند کرد؟
منبع تصاویر:
http://tinyurl.com/3fnsgce
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر