گزارش / روزنامه تهران امروز / زهرا کشوری
هنوز هم شنيده ميشود كه مرگ درياچه اورمیه تبعات انساني و اجتماعي زيادي به دنبال خواهد داشت. اما بايد آب پاكي را روي دست همگان ريخت. آژير مرگ درياچه اورميه به صدا درآمده و تبعات انساني آن هم شروع شده است.
۸۵ درصد آب درياچه اورميه خشك شده و ۱۵ درصد آن هم در نمك غرق شدهاست. از دل پرواز اورميه- به تهران كه نگاه كني درياچه اورمیه را چون تشتي ميبيني كه آخرين قطرههاي آب آن در يك سو جمع شده است. اين آخرين پرده از قصه تلخ درياچه اورميه است اما مسئولان همچنان براي نجات درياچه اورميه در حال رايزني و بحث باهمديگر هستند. اين درحالي است كه زنگ خشك شدن درياچه اورميه درست ۱۰ سال پيش بهصدا درآمد. البته آن روز در نهايت خوشبيني خشك شدن درياچه را در ۲۰ سال آينده تخمين زدند اما عمر درياچه اورمیه در نهايت به يك دهه ختم شد. با اين وجود مسئولان هنوز سردرگم طرحهاي ناكارآمدي هستند كه قرار است بزرگترين درياچه شور كشور را نجات دهد. آنها هر روز يك طرح جديد روي ميزخود ميگذارند در اين ميان سه استاندار استان آزربايجان غربي، آزربایجان شرقي و كردستان هم شروع به سهمخواهي كردهاند. استاندارها سعي ميكنند تا هريك سهم كمتري را روانه درياچه اورميه كنند. وعدههاي وزارت نيرو هم هرروز تغيير ميكند. در حالي كه خبرهاي رسيده از سوي كارشناسان سازمان محيط زيست از موافقت وزارت نيرو خبر ميدهد.
از سوي ديگر كارشناسان نامآشناي محيطزيست چون «محمد درويش» شك ندارند انتقال حوزه به حوزه به بحران هاي ديگري منجر خواهد شد. از سوي ديگر به رغم هشدارهايي كه در ۱۰ سال گذشته داده شده زمينهاي كشاورزي اطراف درياچه اورميه نهتنها افزايش يافته است كه پشتوانه آبي كه در پشت سدها جمع شده از ديم به آبي تغيير كشت دادهاند تا شيره جان زمين تا آخرين قطره مكيده شود و هيچ راهي براي بازگشت درياچهاي كه حداقل ۶۰۰ هزار سال دارد باقي نماند. راهكارهايي كه امروز روي ميزمديران ميرود در دولت نهم هم روي ميزبوده است.
از ميان برنامههاي هفتسال گذشته تنها باروركردن ابرها اجرايي شده كه تاثير آن توسط بسياري از دستگاههاي دولتي زير سوال رفته است. البته حتي اگر باراني هم از قبل باروركردن ابرها به درياچه اورمیه رسيده نتوانسته دردي از آن را درمان كند. آرتيما درياچه اورمیه كه ميتوانست علاوه بر بازارهاي داخلي سهمي هم در بازار جهاني داشته باشد به گفته«ناصر آق» كارشناس مركز مطالعات آرتيما اروميه به كلي از بين رفته و حالا بايد به دنبال راهحلي براي پرورش مصنوعي آن در جنوب كشور بود. از ۴۰ هزار فلامينگويي كه به گفته اسماعيل كهرم پرندهشناس نامآشنا هرساله بر پهنه درياچه اورميه به پرواز درآمدند هم خبري نيست! هرچند در برخي از روزنامهها نوشته شده كه فلامينگوهاي اورميه به درياچه «وان» تركيه رفتهاند اما كارشناسان حدس ميزنند كه بخشي از آنها به تالابهاي مركزي كشور پناهنده شده باشند.
از ۲۰ هزار پليكان ساكن درياچه اورمیه هم خبر خوشحال كنندهاي در دست نيست. «ناصريوسفي» مدير پارك ملی درياچه اورميه ميگويد: «اين پرندگان به تالابهاي اقماري درياچه رفتهاند.» اما ناصرآق كارشناس مركز مطالعات آرتيما اورميه اعتقاد دارد كه تالابهاي اقماري آنقدر بزرگ نيستند كه بتوانند اين همه پرنده را در خود جا بدهد. روزگاري ميشد هزاران پليكان را لابه لاي تاكستانهاي اطراف درياچه اورمیه ديد اما حالا خود تاكستانها هم در حال مرگ هستند.
حيات وحش !
حيات وحش ۱۲۰ جزيره درياچه اورميه در حال حاضر شرايط بدي ندارند. هرچند خشك شدن درياچه اورمیه و افزايش وسعت جزاير و ايجاد زمينهاي باتلاقي به مرگ تعدادي از آنها منجر شده است. جزاير محل زندگي زيباچشماني چون ميش، قوچ، گوزن زرد و... هستند. حيواناني مهاجر دوست كه جان ميدهند تا از دل جزاير بيرون بزنند و سرزمينهاي ديگر را كشف كنند اما بر سر راه آنان باتلاقهاي نمكي وجود دارد كه به مرگ آنها دچار ميشود.
از سوي ديگر با خشك شدن كامل درياچه اورمیه از دل درياچه بيرون خواهند زد و جزمرگ هيچ چيزي به انتظار آنها نخواهد بود. مگر ميشود ۵۰۰هكتار را فنس كشي كرد؟!
همه اين مسائل نشان ميدهد كه مرگ درياچه اورمیه پايان تلخي اين زندگي شور نيست. زنگ خطر سيه چشماني كه به دليل وجود دريا نه دست شكارچي به آنها ميرسيد نه كسي مزاحم آنها ميشد و در سايه نگهباني شبانهروزي محيط باني كه الان جزاير را خانه خود ميداند زندگي آرامي را پشتسرگذاشتهاند به صدا درآمده است. درحالي كه بزرگترين دشمن آنها تا پيش از مرگ درياچه ارومیه در نهايت مارهاي جزيره بود اما درياچه اورميه آخرين نفسهاي خود را ميكشد و سايه شوم مرگ آنها را هم تهديد ميكند.
روستاهاي متروك !
هنوز هم شنيده ميشود كه مرگ درياچه تبعات انساني و اجتماعي زيادي به دنبال خواهد داشت. اما بايد آب پاكي را روي دست همگان ريخت. آژير مرگ درياچه اورميه به صدا درآمده و تبعات انساني آن هم شروع شده است.
همانطور كه جوادجهانگيرزاده ميگويد:«بسياري از روستاهاي منطقه متروك شدهاند و زمينهاي كشاورزي بيمصرف.» نمونه روستاهاي متروك همان روستاي گرمخانه است كه روزگاري كوچه باغهايش لبريز از هياهوي توريستهاي داخلي وخارجي بود.
لجنهاي شفا دهنده درياچه اورمیه به خاطرهاي نه چندان دور در ذهن اهالي اين منطقه و مسافران دور و درازش تبديل شدهاند. مجتمعهايي كه به هواي پذيرايي از مسافران ساخته شدند اينك متروك شدهاند وكمكم در زير گردوغبارهاي نمكي دفن ميشوند. آژير مرگ درياچه آخرين آژير قرمزي نيست كه اينجا به صدا درميآيد. آژير بيكاري كه بلند شده است. آژير مرگ كشاورزي هم. «جواد جهانگيرزاده» نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي هم آژير افزايش اعتياد در ميان جوانان روستاهاي اطراف را به صدا در آورده است:«بيكاري به اعتياد جوانان منطقه منجر شده است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر